زیردستان و پایین دستان
زیردستان کسانی هستند که تحت سرپرستی فرد دیگری قرار دارند و آن فرد بر آنها حاکمیت دارد. امام سجاد (ع) آنها را با عبارت «رعیت» بیان فرموده و آنها را تقسیمبندی کرده و میفرمایند: «حقوق رعیت یا کسانی که به شکلی تحت سرپرستی تو قرار دارند نیز سه قسم است که خداوند رعایت آن را بر تو واجب کرده است. کسی که تحت سیطره و حکومت تو قرار دارد بر تو حقی دارد و کسی که از تو علم فرا میگیرد بر تو حقی دارد زیرا که جاهل رعیت عالم است و کسی که تحت تکفل تو قرار دارد مثل زنی که با او ازدواج کردهای یا کسانی که مملوک تو هستند همه بر تو حقوقی دارند.»[1]
نگاه دین به زیردست نگاه کریمانه است یعنی باید برای زیردست ارزش قایل شود. بنابراین بالادست باید روش برخورد با زیردست را به گونهای تنظیم کند که مورد تحقیر قرار نگیرند؛ چرا که زیردست مانند خود فرد است با این تفاوت که در روابط اجتماعی او در جایگاه ظاهری پایینتری قرار گرفته است. زیردستان شامل خدمتکاران، همکارانی که تحت مدیریت مدیر یا مسئولی کار میکنند، فرزند کوچک و فرمانبر، در بعضی موارد همسر و مواردی اینچنینی هستند.
با توجه به اینکه هر فرد بالاخره در شرایطی بالادست کسانی قرار میگیرد رسول خدا (ص) میفرمایند: «بدانید که همه شما سرپرست و رعیتدار هستید و همگان درباره رعیت و زیردستان خود بازخواست میشوید؛ فرمانروا سرپرست مردم است و نسبت به رعیت خود بازخواست میشود، مرد سرپرست خانواده خویش است و درباره آنها باید پاسخگو باشد و زن، سرپرست خانه و فرزندان شوهر خود است و درباره آنها باید پاسخ دهد.»[2]
تحت سرپرستی و حکومت دیگری قرار داشتن به هر صورتی که میخواهد باشد وظایفی را به عهده فرد سرپرست ایجاد میکند که باید آنها را به درستی انجام دهد و حق ندارد در آنها کوتاهی کند؛ چرا که در صورت کوتاهی، فرد حاکم، خود را بالاسر دیگری قرار داده و بخشی از اختیارات او را در اختیار گرفته اما کاری که باید برای او انجام دهد انجام نمیدهد که نتیجه آن، ظلمی است که به زیردست خود مینماید.
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «هر که ریاست قومی را بر عهده گیرد و با آنان به نیکی رفتار نکند او را در برابر هر روز، هزار سال در گوشهای از دوزخ زندانی میکنند و با دستهای بسته شده بر گردن محشور میشود. پس اگر به فرمان خدا بر آنان ریاست کرده باشد خدا او را آزاد میکند و اگر به ستم بر آنها مسلط شده باشد او را در نقطهای از دوزخ که به اندازه مسافت هفتاد سال راه است سرنگون میکند.»[3]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «آگاه باشید که هر که کارگزاریِ گروهی را به عهده گیرد در روز قیامت با دستانی به گردن زنجیر شده میآید پس اگر در بین آن گروه به دستور خدا قیام کرده باشد خداوند او را آزاد میسازد ولی اگر به ستم رفتار کرده باشد در آتش جهنم افکنده میشود و بد بازگشتگاهی است.»[4]
ایشان میفرمایند: «هیچکس بر ده نفر یا بیشتر امیری و ریاست نمیکند مگر اینکه در روز قیامت با دستان غل و زنجیر شده آورده میشود پس اگر (در زمان ریاستش) نیکوکار بوده غل و زنجیر از او برداشته میشود و اگر بدکار باشد بر غل و زنجیرش افزوده میشود.»[5] معنی این کلام این است که کسی که مسئولیت عدهای را به عهده میگیرد در غل و زنجیر است اگر به درستی رفتار کرده باشد و عدالت را رعایت کرده باشد خداوند با عدل خود او را محاسبه کرده و نجات پیدا میکند و اگر ظلمی کرده باشد مجازات میشود.
امام صادق (ع) میفرمایند: «کسی که کاری از کارهای مردم به عهدهاش گذاشته شود و او درِ محل کار خود را روی مردم باز کند، پردهها و موانع را کنار بزند و با دقت به فکر اصلاح امور مردم باشد، بر خداوند است که روز قیامت او را در امان قرار دهد و به بهشت ببرد.»[6]
ابوذر میگوید از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمودند «خداوند بعضی از برادران شما را زیردست شما قرار داده است؛ هر که برادر و هم نوعش را زیردست دارد، باید از آنچه خود میخورد به او بخوراند و از آنچه میپوشد به او هم بپوشاند و بیش از توانشان آنها را تکلیف نکند و اگر تکلیف کرد کمکش کند.»[7] یعنی بالادست نباید بیش بیش از توان زیردست به او کاری را تکلیف کند اما اگر در شرایطی ناچار شد چنین کند باید خودش به او کمک کند تا از عهده آن تکلیف برآید.
امام سجاد (ع) در مورد زیردستانی که در شرایط پایینتری قرار دارند به بهترین و با لطفترین شکل نگاه کرده و میفرمایند: «اما حق مملوک (غلام و کنیز) بر تو آن است که بدانی او مخلوق پروردگار توست و گوشت و خون تو حساب میشود و تو مالک او هستی نه سازنده او و نه آفریننده گوش و چشم او و نه روزی دهنده او؛ بلکه خداوند ترا امین قرار داده و او را امانتی در نزد تو گذاشته است که حفظ و صیانت از او به عهده توست. پس همانطور که خداوند با تو رفتار میکند تو با او رفتار کن؛ از آنچه خودت میخوری به او بخوران و آنچه خودت میپوشی به او بپوشان و او را به آنچه بالاتر از توان و قدرتش است تکلیف نکن. اگر از او خوشت نمیآید آزادش کن و یا با تبدیل نمودن، خودت و او را راحت نما و چون از او خوشت نمیآید مخلوق خداوند را مورد آزار و اذیت قرار نده ولا قوه الا بالله.»[8] در این روایت نکات بسیار مهمی بیان شده از جمله اینکه اگر از کسی که زیردست توست به دلایل فردی خوشت نمیآید او را اذیت نکن و بدون اینکه بر او ظلمی کنی از محدوده خود خارج کن.
امام علی (ع) نشانههای انسان ستمگر را سه چیز دانسته است ایشان میفرمایند: «مرد ستمگر را سه نشانه است: به بالادست خود با نافرمانی و به زیردستش با چیرگی بر او ستم میکند و از ستمگران پشتیبانی میکند.»[9] امام صادق (ع) میفرمایند: «سبکسری خوی پستی است، آدم سفیه به زیردست خود زور میگوید و در برابر بالادست خود حقیر است.»[10]
امام صادق (ع) میفرمایند: «کم خردترین مردم کسی است که به زیردستش ستم کند و کسی را که از او عذرخواهی میکند نبخشد.»[11] کسی که به زیردستش ستم میکند و عذرخواهی را نمیپذیرد ضرر آن به خود او برمیگردد چرا که زیردست وظیفهای را برای بالادست خود دارد که میتواند با انجام ندادن صحیح آن به بالادست ضرر بزند و کسی که عذر خطاکاری را نمیپذیرد آمادگیای در او ایجاد میکند تا دوباره آن خطا را انجام دهد اما اگر عذر او را بپذیرد حسی در او ایجاد میکند که دوباره مبتلا به آن خطا نشود. امام علی (ع) میفرمایند: «هر که با زیردست خود نرمی نکند به حاجت خود نرسد.»[12]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «کسی که دوست دارد مردم جلوی پای او بایستند، جایگاهش پر از آتش خواهد شد.»[13] امام صادق (ع) میفرمایند: «در تورات نوشته شده است: ای موسی! خشم خود را از کسی که زیردست تو قرارش دادهام بازگیر تا من نیز خشم خود را از تو بازگیرم.»[14]
امام صادق (ع) میفرمایند: سـه گروهاند کـه در روز قیامت، نزدیکترین خلق به خدایند تا آنگاه که کار حـسـابرسی مردم تمام شود؛ مردی که در حال خشم، قدرتش او را به ستم کردن به زیردستش واندارد، …»[15]
امام علی (ع) میفرمایند: «هر که به عافیتِ زیردست خود رضایت دهد از فرا دست خود سلامت روزی او شود.»[16] رسول خدا (ص) میفرمایند: «هر که به روی حاجتمندی در را ببندد، خداوند درِ رحمتش را در قیامت به روی او میبندد.»[17]
امام علی (ع) در روش برخورد با زیردستان در نامه خود به یکی از کارگزارانش مینویسد «در نیمنگاهها و نگاهها و اشاره کردنها و درود گفتنهایت با مردم به یکسان رفتار کن تا بزرگان و قدرتمندان در بیعدالتی از تو طمع نکنند و ضعفا و پاییندستان از دادگری تو نومید نشوند.»[18] ایشان در جای دیگر میفرمایند: «مسئولیت هریک از زیردستان خود را مشخص نما و بعد بازخواست کن که این بهتر است برای اینکه هر یک مسئولیت را به گردن دیگری نیندازد.»[19]
در جای دیگر به زیردستان از منظر حکومت نگاه کرده و رعایت حقوق آنها را بر حاکمان لازم دانسته است. امام سجاد (ع) میفرمایند: «ای کسی که بر مردم حکومت میکنی و زمام امور آنها را به دست گرفتهای بدان که رعیت را بر گردن تو حقوقی است که ملزم به رعایت آن هستی. بدان که حکومت تو بر آنها ناشی از قوت تو و ضعف آنهاست؛ پس بهتر آن است که کفایت و رعایت کنی کسی را که ضعف و ناتوانیاش او را رعیت تو ساخته است (زیردست تو قرار داده است) و حکم تو را بر او نافذ کرده است و نمیتواند با تو به مخالفت بپردازد و برای گرفتن حقش علیه تو قیام کند و فرمانت را سرپیچی کند چون قوت و قدرتی ندارد. چنانکه برای رهاییاش از تو نمیتواند به کسی اتکا کند مگر به خداوند متعال. پس نسبت به رعیت رحیم و مهربان باش و برای حفاظت جان و مال و ناموس رعیت و حمایت از آنان لحظهای غافل نباش؛ برای آسایش و آرامش آنها تلاش کن و با حلم و بردباری با آنها برخورد نما و باید بدانی که تو به فضل خداوند و لطف او حکومت را به دست آوردهای پس خدا را شکرگزار باش؛ زیرا کسی که شاکر باشد خداوند نعمت بیشتری به عطا میکند و لا قوه الا بالله.»[20]
در روایات نحوه رفتار با مردم در حکومتها بیان شده است. امام علی (ع) به مالک اشتر (حاکم مصر) میفرمایند: «مهر و محبت و لطف را با نیکی به مردم در دل خویش زنده بدار و نسبت به آنان مانند درندهای خطرناک که خوردن آنها را غنیمت میشمارد مباش، زیرا (مردمی که بالاسر آنهایی) دو دستهاند؛ یا از نظر دینی برادر تو هستند و یا در خلقت مانند تو هستند.»[21]
ایشان میفرمایند: «ای مالک! مقداری از وقت خود را برای مراجعه کنندگان نیازمند قرار ده و خود را برای شنیدن سخنانشان آماده ساز، در جمع آنان بنشین و برای خشنودی خداوندی که تو را آفریده در برابرشان تواضع کن و سپاهیان و همکاران و نگهبانان و پاسداران خود را از حضور در آن مجلس دور بدار تا بدون ترس و نگرانی سخن دل خود را بگویند.»[22]
امام علی (ع) به زیاد بن ابیه (حاکم منطقه فارس) میفرمایند: «با عدل رفتار کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم، مردم را به آوارگی وادارد و بیدادگری شمشیر در میان آورد.»[23] یعنی در حوزه مسئولیت خود با مردم به عدل و انصاف رفتار کن، زیرا انحراف از روش عدل و انصاف آوارگی مردم را به دنبال دارد و ظلم و ستم موجب میشود تا مردم دست به شمشیر زنند و در برابر حکومت ایستادگی کنند.
امام علی (ع) به مالک اشتر میفرمایند: «ای مالک! مبادا در تماس خود با مردم، جایگاهت حجابی شود و بیش از اندازه خود را از آنان پنهان بداری زیرا دوری و فاصله مدیرانِ جامعه از مردم نوعی نامهربانی و بیاطلاعی نسبت به امور مدیریت است و این چهره پنهان داشتن مدیران در حجاب جایگاهشان آنها را از جریانات امور دور نگه میدارد و در نتیجه، بینش و برداشت را از کارها آنچنان تغییر میدهد که بزرگ در نظر آنان کوچک و کوچک، بزرگ و کار نیک، زشت و کار زشت، نیکو جلوه میکند و بالاخره حق و باطل به یکدیگر آمیخته میشوند.»[24] یعنی اگر کسی بخواهد به درستی بر مردم مدیریت کند باید ارتباط خود را با مردم قطع نکند چرا که در این صورت از جایگاه خود و نه از واقعیت جامعه به امور نگاه کرده و به اشتباه میافتد.
امام علی (ع) به مالک اشتر میفرمایند: «حق را در مورد آنکه سزاوار آن است از نزدیک و دور، خویشاوند و بیگانه اجرا کن و در اجرای حق در پیشگاه خداوند استوار باش هر چند در اجرای حق به نزدیکان و دوستانت ضرر و صدمهای وارد شود و اینگونه رفتار اگر چه بر تو سخت و سنگین است ولی عاقبت و نتیجه آن را باید نگریست که عاقبتی نیکو دارد.»[25]
ایشان میفرمایند: «ای مالک! همانا مردم را عیبهایی است که سزاوارترین افراد برای پوشاندن آن عیبها حاکم و مدیر جامعه است؛ در صدد کشف عیوب پنهانی مردم مباش، بلکه وظیفه داری که آنچه بر تو آشکار شده اصلاح کنی و آنچه از تو مخفی است خداوند، خود دربارهاش حکم خواهد کرد؛ پس تا آنجا که میتوانی عیوب مردم را بپوشان تا خداوند عیوبی را که دوست داری برای مردم فاش نشود هم چنان پنهان نگه دارد.»[26]
امام علی (ع) به مالک اشتر میفرمایند: «[در حوزه مدیریت خود] با افراد اصیل و خانوادههای صالح و خوش سابقه پیوند برقرار کن و سپس با مردمی که دارای صفاتی چون رشادت، شجاعت، سخاوت و بزرگواری هستند معاشرت کن، زیرا این مردم منبع کرامت و شاخههای درخت فضیلتاند.»[27] یعنی کسانی را که چنین خصوصیاتی دارند به عنوان همراه و زیردست خود انتخاب کن.
همچنین ایشان به مالک اشتر میفرمایند: «ای مالک! هرگز نباید نیکوکار و بدکار در پیشگاه تو یکسان باشند که این رفتار نیکوکاران را در نیکی کردن بیرغبت مینماید و تبهکاران را به بدکاری وا میدارد و با هر کدام از آنها بنا بر آنچه خود انتخاب کردهاند برخورد نما.»[28]
ائمه (ع) روش رفتار با زیردستان و کسانی که تحت حکومت و مدیریت فرد قرار میگیرند را به طور کامل بیان فرمودهاند که باید کتاب مستقلی در این موضوع نوشته شود.[29]
[1]- رساله حقوق امام سجاد (ع)
[2]- میزان الحکمه، جلد 5، حدیث 8034
[3]- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صفحه 288
[4]- وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 353، حدیث 20720
[5]- وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 353، حدیث 20719
[6]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد 72، صفحه 340، حدیث 18
[7] - میزان الحکمه، جلد 9، حدیث 14747
[8] - رساله حقوق امام سجاد (ع)
[9] - میزان الحکمه، جلد 7، حدیث 11451
[10]- میزان الحکمه، جلد 5، حدیث 8655
[11]- میزان الحکمه، جلد 8، حدیث 12119
[12]- میزان الحکمه، جلد 6، حدیث 9021
[13]- مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد 9، صفحه 65، حدیث 10218
[14]- میزان الحکمه، جلد 9، حدیث 15050
[15]- میزان الحکمه، جلد 10، حدیث 16625
[16]- میزان الحکمه، جلد 5، حدیث 7310
[17] - سفینه البحار، جلد 2، صفحه 720
[18]- میزان الحکمه، جلد 13، حدیث 19934
[19]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه 343، حدیث 7847
[20]- رساله حقوق امام سجاد (ع)
[21] - تحف العقول، صفحات 126 و 127
[22] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 17، صفحه 87
[23] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 20، صفحه 245، حدیث 484
[24] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 17، صفحه 90
[25] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 17، صفحه 97
[26] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 17، صفحه 36
[27]- نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 17، صفحه 51
[28] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد 17، صفحه 44
[29] - در خصوص «جامعه الهی» کتابی در دست تدوین است که ان شاء الله در آینده از همین نویسنده ارائه میگردد.