آزار رساندن
آزار دادن یکی از عیبهای رفتاری و به معنی انجام کاری است که باعث اذیت و ناراحتی دیگران شود. آزار دادن از نامهربانی و عدم خیرخواهی نسبت به دیگران سرچشمه میگیرد. آزار دادن در تمام موارد منفی است مگر در موارد بسیار خاصی که هدف مهمی مانند رشد و تربیت در بین باشد که در این مواقع هم قصد بر آزار رساندن نباید باشد اما در آن شرایط ممکن است فرد آزرده شود.
اگر آموزگار یا استادی چیزی از کسی بخواهند یا شرایطی را فراهم کنند که فرد تربیت شود اما طی آن آزرده هم شود این مورد از آزار، منفی نیست. این نوع رفتار در عرف آزار دادن گفته نمیشود و با عنوان سختگیری بیان میشود.
اذیت و آزار به صورت آزردن و رنجاندن و در قالبهای مختلفی مثل عیبجویی، تمسخر، تهمت، تجسس، غیبت، دادن القاب زشت و … اتفاق میافتد. آزار رساندن عامل مهم بر هم زدن تعادل در زندگی اجتماعی است. خداوند در قرآن میفرماید «وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِینًا»[1] یعنی «و آنهایی که مردان مؤمن و زنان مؤمن را بیآنکه جرمی مرتکب شده باشند میآزارند حقاّ که مبتلا به بهتان و گناهی آشکار شدهاند.»
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «دو خصلت ناپسند است که بدتر از آنها نیست: شرک به خدا و آزار بندگان خدا.»[2] اگر دقت شود در این حدیث آزار رساندن در کنار شرک به خدا که از گناهان نابخشودنی است قرار داده شده است. ایشان میفرمایند: «بهترین مردم کسی است که به دیگران نفع برساند و بدترین مردم کسی است که مردم به خاطر او در اذیت و رنج باشند؛ بدتر از او کسی است که مردم به خاطر ترس از شر او احترامش کنند.»[3]
امام صادق (ع) میفرمایند: «به خدا سوگند نیکان رستگارند. آیا میدانید آنها چه کسانی هستند؟ کسانی که آزارشان به مورچهای هم نمیرسد.»[4] امام کاظم (ع) میفرمایند: «دغلکاری و آزار، از اخلاق مؤمنان نیست.»[5]
امام صادق (ع) میفرمایند: «در روز قیامت، ندا کنندهای ندا دهد: کجایند آزار دهندگان دوستان من؟ پس گروهی برخیزند که صورتشان گوشت ندارد و گفته میشود: اینان کسانی هستند که مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنی و مخالفت کردند و در دینشان برایشان سخت گرفتند. سپس فرمان داده میشود که در جهنم انداخته شوند.»[6]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «هر که مؤمنی را بیازارد مرا آزار داده است.»[7] جبرئیل به پیامبر خدا (ص) هنگامی که از او اندرز درخواست کرد گفت «شرافت مؤمن نماز شب اوست و عزت او آزار نرساندن به مردم.»[8] ایشان میفرمایند: «هر که مؤمنی را اندوهگین کند سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشیده نمیشود و در برابر آن پاداشی نمیبیند.»[9] امام علی (ع) میفرمایند: «نفْس مؤمن از او در رنج است اما مردم از او آسودهاند.»[10] یعنی مؤمن نفس خود را برای خودسازی در سختی قرار میدهد اما دیگران را اذیت نمیکند.
امام صادق (ع) میفرمایند: «خداوند عزّوجل فرموده است هر که بنده مؤمن مرا بیازارد به من اعلام جنگ داده است.»[11] رسول خدا (ص) میفرمایند: «به مردم آزار نرسان که بیآزاری صدقهای است که برای خودت میپردازی.»[12] یعنی در جایی که میتوانی آزار برسانی اما آزار نمیرسانی مانند آن است که صدقه دادهای.
امام سجاد (ع) میفرمایند: «آزار نرساندن، نشانه کمال عقل است و باعث آسایش تن در دنیا و آخرت است.»[13] امام صادق (ع) میفرمایند: «هر که از آزار مردم دست بردارد یک دست از آنها نگه داشته و مردم دستهای بسیار از [آزار] او نگه میدارند.»[14] امام علی (ع) میفرمایند: «عادت انسانهای پست و حقیر و افراد جاهل آزار کردن کریمان و آزادگان است.»[15]
یکی از انواع آزار کردن دیگران ترساندن است. امام علی (ع) میفرمایند: «بر هیچ مسلمانی روا نیست که مسلمانی را به رعب و وحشت اندازد.»[16] امام صادق (ع) میفرمایند: «اگر کسی مؤمنی را بترساند، بر خدا حق است که در روز قیامت به او امان ندهد.»[17] پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «هر که به مؤمنی نگاهی کند که او را بترساند، خداوند متعال او را در روزی که سایهای جز سایه او نیست بترساند.»[18]
از وظایفی که در مقابل آزار دیگران بیان شده صبر و تحمل است. رسول خدا (ص) میفرمایند: «ای علی! سه چیز از درهای خیر است: بخشش دل، خوش زبانی و تحمّل در برابر آزار.»[19] امام علی (ع) میفرمایند: «هر که بر آزار تلخ و مکروه صبر کند واقعیت پرهیزکاری را ظاهر میکند.»[20] در بسیاری از مواقع صبر کردن بر آزار دیگران باعث رشد و کمال انسان میشود.
امام صادق (ع) در مورد صبر برای استقرار حکومت امام زمان (.) میفرمایند: «آیا نمیدانی هر که چشم به راه دولت ما باشد و بر آزار و ترسی که میبیند صبر کند فردای قیامت در زمره ما محشور گردد.»[21]
[1] - سوره الاحزاب، آیه ٥٨
[2] - تحف العقول، صفحه ٣٥
[3] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ١٢، صفحه ٧٨، حدیث ١٣٥٦٢
[4] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٥٢
[5] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٨، صفحه ١٢٦، حدیث ٩٥
[6] - اعلام الدین فی صفات المؤمنین، صفحه ٤٠٧
[7] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٥٤
[8] - من لا یحضره الفقیه، جلد ١، صفحه ٤٧٢، حدیث ١٣٦٠
[9] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٥٩
[10] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٦٣
[11] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٥٦
[12] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٦٠
[13] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٦١
[14] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٦٢
[15] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٦٥، حدیث ١٠٦٨٢
[16] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٥٥
[17] - نهج الفصاحه، صفحه ٧٦٢، حدیث ٢٩٧٨
[18] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤٥٧
[19] - تحف العقول، صفحه ٨
[20] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٨٥، حدیث ٦٣٧٢
[21] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٨، صفحه ٣٧، حدیث ٧