امانتداری و مسئولیتپذیری
امانتداری از خصوصیات اخلاقی رفتاری اجتماعی است و به معنی حفظ و نگهداری از چیزی است که متعلق به دیگری است. این خصوصیت از خیرخواهی و از خود گذشتگی سرچشمه گرفته و از مهمترین خصوصیات اجتماعی انسان است.
به دلیل گستره دامنه تعلقات و تعهدات انسان در ارتباطات اجتماعی، امانتداری اهمیت بسیار زیادی دارد. تمام افراد یا چیزهایی که متعلق به انسان است یا اینکه انسان آنها را به خود متعلق میکند نوعی امانتاند که فرد باید با تعهدی که دارد در حفظ و نگهداری آنها تلاش کند. این امانتها از چیزهایی که دیگران به انسان میسپارند و انسان نگهداری از آنها را به عهده میگیرد گرفته تا همسر و فرزند و مسئولیتهای اجتماعی هستند.
امانت میتواند به صورت خواسته یا ناخواسته به انسان رسیده باشد که در هر دو صورت فرد باید در حفظ آن تلاش کند و به صاحبش برساند.
از نظر اخلاق فردی، اگر انسان به این رشد برسد که خود را فقط متعلق به خدا دانسته و تمام امور دیگر را امانتهایی در اختیار خود بداند، آنگاه نسبت به تمام چیزهایی که به او تعلق گرفته تعهد داشته و به بهترین شکل نسبت به آنها امانتداری خواهد کرد. بنابراین انسانهایی که دیندارند و به تکامل الهی توجه بیشتری دارند در امانتداری درستتر و بینقصتر عمل میکنند.
امانتداری زمانی به شکل نیکو انجام میشود که فرد به این موضوع توجه کند که اگر خودش آن امانت را به دیگری سپرده بود انتظار داشت در مقابل آن، چه رفتاری انجام دهند. مثلاً اگر دخترش را به همسری مردی میداد انتظار داشت آن مرد با دختر او چه رفتاری داشته باشد، در این صورت خواهد دانست که با همسر خود چگونه باید رفتار کند.
موضوع مسئولیتپذیری و امانتداری با هم در یک حیطه هستند. مسئولیتهایی که در اختیار انسان قرار دارند امانتهایی هستند که انسان باید به آنها دقت داشته و درستترین رفتار را در مورد آنها داشته باشد. مسئولیتپذیری به معنی پذیرفتن وظیفه یا مسئولیتی و پاسخگو بودن در مورد انجام صحیح آن است.
با توجه به گستره موضوع امانتداری و اهمیت آن، امانتداری از ارکان دینداری حقیقی بوده و از برترین درجات ایمان است. امام علی (ع) میفرمایند: «برترین درجات ایمان، امانتداری و امین بودن است.»[1] ایشان میفرمایند: «امانتداری اساس و پایه اسلام است.»[2] همچنین میفرمایند: «کسی که امانتداری را به خوبی رعایت کند دین و ایمان خود را به حد کمال رسانده است.»[3]
امام کاظم (ع) میفرمایند: «کسی که امانتدار نباشد ایمان ندارد.»[4] رسول خدا (ص) میفرمایند: «کسی که امانتی را که در دست اوست اهمیت ندهد و سهلانگاری کند تا از دست برود، پیرو ما نیست.»[5] ایشان میفرمایند: «کسی که در دنیا در امانتی خیانت کند و به صاحبانش برنگرداند تا اینکه مرگ او فرا رسد، او بر آئین من (اسلام) نمرده و خدا را ملاقات میکند در حالی که به او غضبناک است.»[6]
شخص امانتدار محبوبترین بندگان خداست. امام علی (ع) میفرمایند: «خداوند بندهای را که دوست دارد او را به حفظ امانت علاقهمند میکند.»[7] امام صادق (ع) میفرمایند: «محبوبترین بندگان نزد خداوند متعال کسی است که در گفتارش صادق، بر نماز و دستورات الهی پایدار و در امانتداری امین و درستکار باشد.»[8]
امانتداری به قدری اهمیت دارد که نشانه دینداری راستین است و با امانتداری فرد میتوان فهمید که آیا او دیندار واقعی است یا نه. امام صادق (ع) میفرمایند: «[برای شناخت دینداری راستین کسی] به طول رکوع و سجده او نگاه نکنید زیرا [چهبسا] آن (رکوع و سجود طولانی) چیزی است که به آن عادت کرده و اگر ترکش کند احساس وحشت میکند؛ بلکه [برای شناخت دینداری درست او] به راستگویی و ادای امانتش بنگرید.»[9] امام رضا (ع) میفرمایند: «به زیادی نماز و روزه و حج و نیکی و وِرد و ذکر شبانه مردم نگاه نکنید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنان بنگرید.»[10]
در مقابل امانتداری خیانت به امانت قرار دارد. امام رضا (ع) میفرمایند: «کسی که به یک مسلمان خیانت کند پیرو ما نیست.»[11] امام علی (ع) میفرمایند: «خیانت با برادری در یکجا جمع نمیشوند.»[12] امام علی (ع) میفرمایند: «مکر و نیرنگ به کسی که تو را امین دانسته کفر است.»[13]
امام علی (ع) خیانت در امانت را از بزرگترین خیانتها بیان کرده و میفرمایند: «یکی از بزرگترین خیانتها خیانت در ودیعه و امانتهای مردم است.»[14] ایشان میفرمایند: «بدترین مردم کسی است که پایبند به امانتداری نیست و از خیانت و تعدّی به دیگران هم دستبردار نیست.»[15]
امانتداری به قدری مهم است که شیطان تمام قوای خود را جمع میکند تا باعث خیانت در امانت شود. امام صادق (ع) میفرمایند: «هر گاه کسی امانتی را به عهده بگیرد، ابلیس صد شیطان سرکش خود را بر او قرار میدهد تا او را چنان وسوسه کنند و فریب دهند که به شقاوت و بدبختیاش منتهی شود، مگر آنکه خدا او را حفظ کند.»[16]
امانتداری اثرات دنیوی و اخروی دارد. امام صادق (ع) میفرمایند: «کسی که امانتدار شود و آن را به صاحبانش برگرداند هزار بند و گره از بندهای آتش جهنم را از گردنش آزاد کرده است.»[17] امام باقر (ع) میفرمایند: «امانتداری باعث ثروت و بینیازی انسان میشود در صورتی که خیانت، فقر و بینوائی را به دنبال دارد.»[18]
با توجه به اهمیت امانتداری، شخص امین دارای خصوصیاتی است. امام علی (ع) میفرمایند: «صداقت عملِ شخص امانتدار، نشانه صداقت عقیده و ایمان اوست.»[19] ایشان میفرمایند: «امانتداری و وفای به عهد، نشانه صداقت و درستی اعمال انسان است.»[20] امام صادق (ع) میفرمایند: «شخص امین کسی است که از خدا میترسد.»[21] امام علی (ع) میفرمایند: «خیانت کردن به دلیل کمبود تقوا و عدم دینداری است.»[22]
مهمترین وظیفه و رفتاری که فرد امانتدار به عهده دارد این است که امانت را بدون کم و کاست و به طور کامل به صاحبش برگرداند؛ حتی اگر صاحبش بیدین یا دشمن ائمه (ع) باشد یا قبلاً به فرد امانتدار خیانت کرده باشد؛ چرا که امانتداری ذاتاً خوب است و ذات خیانت بد است.
امام صادق (ع) میفرمایند: «امانت را به صاحبش برگردانید هر چند که مجوسی (کافر زرتشتی) باشد.»[23] ایشان میفرمایند: «اگر قاتل علی (ع) امانتی به من بسپرد حتماً آن را به او برمیگردانم.»[24]
امام سجاد (ع) میفرمایند: «بر شما باد که امانت را [به صاحبانش] برگردانید. قَسم به کسی که محمد (ص) را به حق به پیامبری فرستاد اگر قاتل پدرم امام حسین (ع) شمشیری که با آن پدرم را شهید کرد به من امانت میسپرد آن را به او برمیگرداندم.»[25]
امام علی (ع) میفرمایند: «به کسی که تو را امین دانسته خیانت مکن هر چند او به تو خیانت کرده باشد.»[26] پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن وگرنه تو هم مثل او خواهی بود.»[27]
وظیفه دوم این است که انسان فردی را که به او امانت سپرده را متهم نکند، اما اگر خیانتی در او دید دیگر به او امانت نسپارد. امام علی (ع) میفرمایند: «امانتی که به تو سپردند به صاحبانش برگردان و تو نیز کسی که او را امین و امانتدار خود دانستی مورد شک و اتهام قرار مده. همانا کسی که امانتدار نیست ایمان ندارد.»[28]
امام صادق (ع) میفرمایند: «کسی که او را امین دانستی حق نداری او را به خیانت متهم کنی و [از طرفی] شخص خائنی که خیانت او برای تو آشکار شده دیگر نباید او را امین بدانی.»[29] لازمه این اتفاق این است که قبل از اینکه فرد امانتی را به کسی بسپارد مطمئن شود که او قابل اعتماد است. بعد از اینکه به او اعتماد کرد نباید به او شک کند و او را متهم نماید.
وظیفه سوم این است که نباید از امانتی که پیش اوست به کسی اطلاع دهد تا امنیت آن امانت بیشتر حفظ شود. امام سجاد (ع) میفرمایند: «یک مؤمن، حرفی از امانتی که به او سپردهاند [حتّی] به دوستان خود در میان نمیگذارد.»[30] مخصوصاً وقتی امانت ارزشمند و گرانبها باشد باید به این موضوع بیشتر توجه کند.
همانطور که در ابتدای این بخش بیان شد امانت میتواند در موضوعات مختلف باشد و فقط امانت مالی و پولی نیست. یکی از بزرگترین امانتها که در روایات بیان شده راز برادر دینی است. پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «محفل و مجالس [خصوصی] مردم برای افراد آن یک امانت است (و تا مجاز نباشند نباید از آن بازگو نمایند) فاش کردن راز برادر دینی خود یک خیانت به شمار میآید.»[31] امام حسن عسکری (ع) میفرمایند: «بر حذر باش! مبادا اسرار کسی را فاش کنی و یا به دنبال ریاستطلبی باشی مسلماً این دو خصلت هر دو باعث نیستی و هلاکت انسان هستند.»[32]
پس امانت، هر چیزی است که انسان باید آن را برای دیگران حفظ کند خواه با خواست خودش آن را در اختیار گرفته باشد یا ناخواسته به آن چیز رسیده باشد.
[1]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٣٣
[2]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٢٦
[3]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٣١
[4]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٣٤
[5]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١٧٢، حدیث ١٣
[6]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١٧١، حدیث ٣
[7]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٢٤
[8]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١١٤، حدیث ٤
[9] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٥، حدیث ١٢
[10] - عیون اخبار الرضا (ع)، جلد ٢، صفحه ٥١، حدیث ١٩٧
[11]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ٢٨٤، حدیث ٢
[12]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤١٩، حدیث ٩٦١٥
[13]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٩١، حدیث ٦٤٨٢
[14]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥٣، حدیث ٥٣١١
[15]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٦٠، حدیث ١٠٥٢٨
[16]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١١٤، حدیث ٤
[17]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١١٤، حدیث ٤
[18]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١١٤، حدیث ٦
[19]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٢٧
[20]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٢٠
[21]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ٩٩، حدیث ١٠
[22]- مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ١٤، صفحه ١٤، حدیث ١٥٩٧٤
[23] - وسائل الشیعه، جلد ١٩، صفحه ٧٣، حدیث ٢٤١٨٠
[24] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١١٧، حدیث ١٨
[25] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ١١٤، حدیث ٣
[26] - تحف العقول، صفحه ٨١
[27] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ١٥، صفحه ١٨٣، حدیث ١٧٩٤١
[28] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ١٤، صفحه ٢١، حدیث ١٥٩٩٧
[29] - وسائل الشیعه، جلد ١٩، صفحه ٨١، حدیث ٢٤٢٠٥
[30] - تحف العقول، صفحه ٢٨٠
[31] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٤، صفحه ٨٩
[32] - تحف العقول، صفحه ٤٨٧