انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

این وبلاگ جـهت ارائـه راهـکارهای عملـی و برنامه های کاربردی برای زندگی نورانی و به دور از ظلمت نفسانی تنظیم شده است.
این وبلاگ در تلاش است تا فرد مسیر معنوی حرکـت از خود تا خدا را بشناسـد و نسبت بـه موضوعات اخلاقی و معنوی در ابعـاد فردی و اجتماعی آگاه شود.

بایگانی

خوش رفتاری

چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۲۶ ق.ظ

خوش رفتاری از خصوصیات رفتاری بوده و به معنی رفتار خوب و مثبت با دیگران است. خوش رفتاری دامنه گسترده‌ای دارد و شامل همه رفتارهایی که خوب ارتباط برقرار کردن با دیگران است می‌شود. بنابراین خوش رفتاری شامل تمام رفتار‌هایی مانند خوش ‌رویی، خوش‌ گویی، خوش برخوردی و … می‌شود.

خوش رفتاری‌های مختلف با توجه به نوع رفتار با یکدیگر متفاوت می‌شوند. در این بخش تمام شاخه‌های خوش رفتاری طی قاعده کلیِ مثبت رفتار کردن با دیگران توضیح داده می‌شود و در بخش‌های دیگر، انواع رفتارهای خوش بیان می‌شوند.

رسول خدا (ص) قواعد کلی خوش رفتاری را بیان فرموده و می‌فرمایند: «دوست داشتنی‌ترین شما نزد خدا خوش ‌اخلاق‌ترین شماست، آنان که نرم‌خو و بی‌آزارند، با دیگران انس می‌گیرند و دیگران نیز با آنان انس و الفت می‌گیرند.»[1] امام صادق (ع) در پاسخ به پرسش از معنی خوش ‌اخلاقی فرمودند «نرم‌خو و مهربان باشی، گفتارت پاکیزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوش ‌رویی برخورد کنی.»[2] طی این دو حدیث رابطه بین خوش ‌اخلاقی و خوش رفتاری بیان شده است. آنچه از رفتار‌ها که در نتیجه خوش ‌اخلاقی بیان شده همگی از رفتار خوش و خوش رفتاری هستند.

خوش ‌رویی، هم در نگاه مطرح است، هم در لبخند، هم در گفتار، هم در رفتار. در مقابل خوش ‌رویی «ترش‌رویی»، «اخم کردن» و «عبوس بودن» قرار دارد. آغاز بسیاری از دوستی‌ها روی خوش است. هنگام ارتباط برقرار کردن دو نفر با یکدیگر، پیش از هر سخن و عمل، دو صورت با یکدیگر رو به ­رو می‌شوند. هنگام رو در رو شدن دو نفر، رویارویی چهره‌ها نقش عمده در روش گفتار و رفتار و عمق ارتباط آنها با هم ایجاد می‌کند.

چهره باز و شکفته کلید محبت و دوستی است و چهره درهم و بسته، صمیمیت را از بین می‌برد. وقتی دو نفر به هم می‌رسند و با رویی شاد و باز با هم برخورد می‌کنند در بین آنها حالات و رفتار مثبت اتفاق افتاده و حالات منفی از بین می‌رود. امام علی (ع) می‌فرمایند: «گشاده رویی سرآغاز نیکی است.»[3]

امام علی (ع) خوش رویی و دوستی با همه مردم را توصیه کرده و می‌فرمایند: «گشاده رویی و دوستی‌ات را برای همه مردم و عدالت و انصافت را برای دشمنت به کار گیر.»[4]

عقلانیت، بزرگواری و کرامت نفس ریشه و اساس فضایل اخلاق است؛ تا جایی که رسول خدا (ص) نیز برای تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث شده‌اند. امام حسن مجتبی (ع) می‌فرمایند: «خوب معاشرت کردن با مردم، رأس خرد است.»[5] امام علی (ع) یکی از موارد کرامت نفس را گشاده رویی دانسته و می‌فرمایند: «گشاده رویی تو نشانگر بزرگواری و کرامت نفس توست.»[6]

در مفاهیم اخلاقی آزاده بودن بسیار اهمیت داشته و از بلند‌ترین مراتب رشد و کمال انسان به حساب می‌آید. امام علی (ع) می‌فرمایند: «گشاده رویی خوی آزاده است.»[7] در اهمیت گشاده رویی همین بس که امام صادق (ع) می‌فرمایند: «اهل بهشت‏ چهار نشانه دارند: روی گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.»[8] ایشان می‌فرمایند: «خداوند کسی را که با برادرانش با ترش‌رویی و چهره عبوس روبرو شود، دشمن می‏دارد.»[9]

در مورد خصوصیات رفتاری رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «به هر که برخورد می‌‏نمودند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام می‌کردند و اگر به جایی حتی برای خوردن خرمایی خشک دعوت می‌‏شدند آن را کوچک نمی‌شمردند. زندگی‌شان کم هزینه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده‌رو بودند، بی‌آنکه بخندند همیشه متبسم بودند، بی‌آنکه اخمو باشند محزون بودند، بی‌آنکه از خود ذلتی نشان دهند متواضع بودند، می‌‏بخشیدند ولی اسراف نمی‌کردند، دل‌نازک و نسبت به همه مسلمانان مهربان بودند.»[10] چنانچه دقت شود بسیاری از موارد ذکر شده در این حدیث و بسیاری از احادیث دیگر در توضیح رفتار ائمه (ع) جزء خوش رفتاری است.

امام علی (ع) در مورد خصوصیات رفتاری رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «او که خاتم پیامبران بود، بخشنده‌ترین، پر حوصله‌ترین، راست‌گوترین، پایبند‌ترین مردم به عهد و پیمان، نرم خوترین و خوش مصاحبت‏‌ترین مردم بود، هر که بدون سابقه قبلی او را می‌دید، هیبتش او را می‌‏گرفت و هر که با او معاشرت می‌‏کرد و او را می‌‏شناخت دوستدارش می‌شد و هر که می‌خواست او را تعریف کند می‌گفت: نظیر او را پیش از او و پس از او ندیده‌ام.»[11]

خوش رفتاری اثرات مختلفی در زندگی انسان دارد از جمله آنها اثرات آخرتی است. پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «هر که برادر با ایمانش را با گفتن کلامی ملاطفت‌آمیز و غم‌زدا، مورد تکریم قرار دهد تا وقتی او شادمان است گوینده آن سخن همواره در سایه رحمت گسترده الهی به سر می‌برد.»[12] حضرت زهرا (س) می‌فرمایند: «خوش رویی و لبخند در چهره مؤمن برای صاحب این لبخند موجب بهشت می‌شود و خنده در چهره دشمن عنود، صاحبش را از عذاب دوزخ نگه می‌دارد.»[13]

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «نیکوکاری و گشاده رویی محبت می‌آورند و به بهشت می‌برند و بخل و ترش‌رویی از خدا دور می‌کنند و به دوزخ می‌برند.»[14] ایشان می‌فرمایند: «هر که یکی از این کار‌ها را به درگاه خدا ببرد خداوند بهشت را برای او واجب می‌کند: انفاق در تنگ‌دستی، گشاده رویی با همگان و رفتار منصفانه.»[15]

غیر از اثرات آخرتی، خوش رفتاری اثرات دنیایی هم دارد که در روایات به آنها توجه شده است. رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «صله‌رحم، خوش ‌اخلاقی و خوش همسایگی، شهر‌ها را آباد و عمر‌ها را زیاد می‌کند.»[16]

از آثار خوش ‌رویی ارتباط بهتر با مردم و رفع کینه و دشمنی و ایجاد محبت و دوستی است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «گشاده رویی کینه را از بین می‌برد.»[17] همچنین می‌فرمایند: «شکفته رویی آتش دشمنی را خاموش می‌کند.»[18] و می‌فرمایند: «خوش ‌رویی رفیقان را [با انسان] انس می‌دهد.»[19] ایشان می‌فرمایند: «خوش ‌رویی وسیله دوست ‌یابی‏ است.»[20] بنابراین گشاده رویی و نرم‌ خویی راه نفوذ در دل‌هاست.

پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «شما نمی‌‏توانید، با مالتان، همه مردم را بهره‏مند سازید، پس با آنان با روی خوش و گشاده برخورد کنید.»[21] امام علی (ع) می‌فرمایند: «زیبا خطاب کنید تا جواب زیبا بشنوید.»[22]

بعضی اتفاقات هستند که باعث ناراحتی و دشواری برای انسان می‌شوند توصیه شده هنگام مواجه شدن با این موارد با خوش رویی برخورد شود تا آن کار ارزش پیدا کند. امام علی (ع) می‌فرمایند: «با گشاده رویی و خوش رویی، بخشش ارزش پیدا می‌کند.»[23] رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «گشاده رویی زینت بردباری است.»[24]

امام علی (ع) همیشه خوش رفتاری کردن باعث عادت کردن به آن و لذت بردن از آن می‌شود؛ چرا که‌ انسان زیبایی را دوست دارد. ایشان می‌فرمایند: «خودت را به کار‌های زیبا عادت بده که اگر به آنها عادت کنی برایت لذت‌بخش می‌شوند.»[25]

یکی از اموری که باعث خوش رویی و خوش رفتاری می‌شود خنده و شوخی است. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هیچ مؤمنی نیست جز اینکه در او دعابه هست.» از ایشان سؤال شد دعابه چیست؟ فرمودند «مزاح»[26] امام علی (ع) می‌فرمایند: «هرگاه رسول خدا (ص) یکی از اصحاب خود را غمگین می‏دیدند، با شوخی او را خوشحال می‏کردند.»[27]

امام صادق (ع) از یکی از یاران خود پرسیدند «شوخی کردن شما با همدیگر چگونه است؟» ایشان عرض کرد اندک است. فرمودند «اینگونه نباشید زیرا شوخی از خوش ‌اخلاقی است و تو به آن وسیله برادرت را خوشحال و مسرور می‌کنی. همانا رسول خدا (ص) با کسی شوخی می‌کرد و می‌خواست که او را شاد و مسرور کند.»[28]

باید از شوخی بد و غلط پرهیز کرد و این در صورتی است که با بی‌احترامی یا دشنام همراه باشد. امام باقر (ع) می‌فرمایند: «خداوند عزّوجل دوست دارد کسی را که در میـان جمع شوخی کند در صورتی که [در شوخی او] فحشی (بی‌احترامی) نباشد.»[29] امام علی (ع) می‌فرمایند: «مبادا شوخی کنید که کینه آورد و دشمنی به‌ جا گذارد و آن دشنام کوچک است.»[30]

علاوه بر این اگر اصول و قواعد اخلاقی در شوخی رعایت شود بهتر است. چنانچه به شوخی‌های ائمه (ع) یا بعضی بزرگانِ معنوی دقت شود این اصول را رعایت می‌کردند. رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «من شوخی می‌کنم، اما جز حق نمی‌گویم.»[31] امام صادق (ع) می‌فرمایند: «رسول خدا (ص) شوخی می‏کردند ولی جز حقّ چیزی نمی‏گفتند.»[32]

پیامبر خدا (ص) از دروغ هنگام شوخی نهی نموده و می‌فرمایند: «من برای کسی که بگومگو را ر‌ها کند هر چند حق با او باشد و برای کسی که دروغ گفتن را ترک کند اگر چه به شوخی باشد و برای کسی که اخلاقش را خوب کند، خانه‌ای در حومه بهشت و خانه‌ای در مرکز بهشت و خانه‌ای در بالای بهشت ضمانت می‌کنم.»[33]

از مواردی که از آن نهی شده شوخی زیاد است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «شوخی زیاد، ارج و احترام را می‌برد و موجب دشمنی می‌شود.»[34] ایشان می‌فرمایند: «هر که زیاد شوخی کند نادان شمرده می‌شود.»[35] امام باقر یا امام صادق (H) می‌فرمایند: «شوخی بسیار آبرو را ببرد و خنده بسیار ایمان را به یک سو پرتاب کند.»[36] بنابراین از شوخی که در آن بی‌احترامی باشد یا بیش از حد باشد یا حقی باطل شود نهی شده است.

علاوه بر اینها برای خنده مؤمن تبسم توصیه شده است و از قهقهه نهی شده است. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «خنده مؤمن تبسم است.»[37] ایشان می‌فرمایند: «قهقهه از شیطان است.»[38]



[1] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٩، صفحه ١٥٠، حدیث ١٥٠٢١

[2] - من لا یحضره الفقیه، جلد ‏٤، صفحه ٤١٢، حدیث ٥٨٩٧

[3]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٤، حدیث ۹۹۲۰

[4]- الخصال (شیخ صدوق)‏، جلد ١، صفحه ١٤٧، حدیث ١٧٨

[5]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏٧٥، صفحه ١١١، حدیث ٦

[6]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٤، حدیث ٩٩٣٣

[7]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٤، حدیث ٩٩٢٢

[8]- مجموعه ورام (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر)، جلد ٢، صفحه ٩١

[9]- مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٨، صفحه ٣٢١، حدیث ٩٥٥٢

[10]- ارشاد القلوب الى الصواب (دیلمی)، جلد ‏١، صفحه ١١٥

[11]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏١٦، صفحه ١٩٠، حدیث ٢٧

[12]- الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ٢٠٦، حدیث ٨

[13]- مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ١٢، صفحه ٢٦٢، حدیث ١٤٠٦٢

[14]- الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٣، حدیث ٥

[15]- الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٣، حدیث ٢

[16]- نهج الفصاحه، صفحه ٥٤٤، حدیث ١٨٣٩

[17]- الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٣، حدیث ٦

[18]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٤، حدیث ٩٩٢٤

[19]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٤، حدیث ٩٩٢٦

[20]- نهج البلاغه (ترجمه دشتی)، حکمت ٦، صفحه ٦٢٥

[21]- الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٣، حدیث ١

[22]- غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٢، صفحه ٢٦٦، حدیث ٢٥٦٨

[23]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٤، حدیث ۹۹۳۲

[24]- سفینه البحار، جلد ٣، صفحه ٥٨٧

[25]- نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد ٢٠، صفحه ٢٦٦، حدیث ۹۲

[26]- اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٦، حدیث ٢

[27]- مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٨، صفحه ٤٠٨، حدیث ٩٨١٧

[28]- اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٦، حدیث ٣

[29] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٦، حدیث ٤

[30] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٧، حدیث ١٢

[31] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد ٦، صفحه ٣٣٠

[32] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٨، صفحه ٤٠٨، حدیث ٩٨١٨

[33] - الخصال (شیخ صدوق)‏، جلد ١، صفحه ١٤٤، حدیث ١٧٠

[34] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٤، صفحه ٥٩٧، حدیث ٧١٢٦

[35] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٥، صفحه ١٨٣، حدیث ٧٨٨٣

[36] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٨، حدیث ١٤

[37] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٦، حدیث ٥

[38] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٧، حدیث ١٠

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی