انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

این وبلاگ جـهت ارائـه راهـکارهای عملـی و برنامه های کاربردی برای زندگی نورانی و به دور از ظلمت نفسانی تنظیم شده است.
این وبلاگ در تلاش است تا فرد مسیر معنوی حرکـت از خود تا خدا را بشناسـد و نسبت بـه موضوعات اخلاقی و معنوی در ابعـاد فردی و اجتماعی آگاه شود.

بایگانی

روش ارتباط صحیح با بزرگ‌ترها و سالمندان

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۵۸ ب.ظ

در دین اسلام به سالمندان و کسانی که به پیری رسیده‌اند اهمیت خاصی داده شده و احترام به آنها را از شعبه‌های احترام به خدا دانسته‌اند. رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «از بزرگداشت خداوند، بزرگداشت مسلمان سالخورده است.»[1] ایشان می‌فرمایند: «احترام به سالخورده امّت من، احترام به من است.»[2]

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «از ما نیست کسی که بزرگ ما را مورد وقار و احترام قرار ندهد و به کوچک ما مهربانی نکند.»[3] امام علی (ع) می‌فرمایند: «دانشمند را به خاطر علمش و بزرگ‌سال را به خاطر سن او باید بزرگ شمرده و احترام کرد.»[4] یعنی برای احترام بزرگ‌سال همین یک دلیل کافی است و حتماً نیاز نیست که اهل فضل یا کرامتی باشد تا به او احترام گذاشته شود؛ چرا که‌ همین که سن کسی بالا می‌رود روزگار در او چیزهایی به وجود می‌آورد که باعث کمال اوست. البته اگر بزرگ‌سالی اهل فضل یا کرامت باشد باید به او بیشتر احترام کرده و بزرگ شمرده شود.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «چیزی را ندیدم که به سوی چیزی شتابنده‌تر از سپید شدن مو، به سوی مؤمن باشد موی سپید در دنیا برای مؤمن وقار است و در روز قیامت نوری درخشان. خدای تعالی با موی سپید به خلیل خود ابراهیم (ع) وقار بخشید پس ابراهیم عرض کرد پروردگارا! این چیست؟ خداوند به او فرمود: این وقار است ابراهیم گفت: پروردگارا! بر وقار من بیافزای.»[5]

امام علی (ع) می‌فرمایند: «وقار پیری، نزد من دوست داشتنی‏‌تر از نشاط جوانی است.»[6] ایشان می‌فرمایند: «وقار پیری، روشنایی و زیور است.»[7] چرا که‌ وقار فرد سالخورده به خاطر تجربه و جا افتادگی اوست و این جا افتادگی نشانه هماهنگ شدن او با حقایق عالم است و این اتفاق باعث برتری و بزرگی اوست.

امام علی (ع) عقل و نادانی افراد پیر می‌فرمایند: «هرگاه خردمند پیر شود خرد او جوان گردد و هرگاه نادان پیر شود نادانی او جوان شود.»[8] این موضوع نشانه آن است که انسان اگر در جوانی اهل تعقل باشد و انسان عاقلی باشد با توجه به اینکه در پیری تجربه هم به آن اضافه می‌شود و آرام و با طمأنینه می‌شود عاقل‌تر می‌گردد؛ اما کسی که عاقل نیست و نادان است ضعف‌های پیری باعث می‌شود نادانی او بیشتر شود.

به دلیل بزرگی و عزتی که خداوند برای سالمندان قائل شده و از آنجا که به پختگی و جا افتادگی رسیده‌اند دارای ارزش شده و وجود آنها مایه رحمت و برکت است. رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «خوبی همراه بزرگان شماست.»[9] همچنین می‌فرمایند: «برکت با بزرگان شماست.»[10]

رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «برکت در بزرگان ماست و هر که بر کوچک ما رحم نکند و بزرگ ما را محترم نشمارد از ما نیست.»[11] ایشان می‌فرمایند: «هر که بزرگ‌سال مسلمانی را گرامی دارد و احترام نماید، خداوند او را از سختی‌ها و مشکلات قیامت در امان دارد.»[12]

بر همین اساس در روایات تأکید فراوانی به احترام و بزرگداشت سالمندان شده است. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «از احترام خدای عزّوجل احترام پیر مرد سالمند است.»[13] رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «هرگاه بزرگ قومی ‌به شما رسید او را گرامی ‌دارید.»[14]

امام سجاد (ع) می‌فرمایند: «اما حق بزرگ‌تر بر تو آن است که او را به خاطر سنش احترام کنی و چنانچه فضل و سابقه در اسلام دارد مورد تکریم و تجلیلش قرار دهی و بر خود مقدم داری و اگر با تو به نزاع پرداخت با او مقابله نکنی و اگر در راهی همراه بودید از او سبقت نگیری و پیش روی او حرکت نکنی و چنانچه به مطلبی ‌جاهل بود جهلش را به رُخش نکشی و اگر او تو را جاهل خواند تحمل کرده و به خاطر اسلام و سنش گذشت کنی؛ زیرا حقِ سن به اندازه حق سابقه در اسلام است و لا قوه الا بالله.»[15] بنابراین احترام به بزرگ‌سالان باید در درجه اول به خاطر سنشان باشد و بزرگ‌سالانی که فضیلت یا سوابقی در دین دارند باید به خاطر ویژگی‌های بیشتری که دارند علاوه بر احترام، از آنها تجلیل و تکریم کرد.

رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «هر جوانی که پیری را برای سنش گرامی دارد خداوند هنگام پیریِ او کسی را قرار دهد که او را گرامی دارد.»[16] امام علی (ع) می‌فرمایند: «پیرانتان را احترام کنید تا کودکانتان شما را احترام کنند.»[17] بنابراین اگر کسی می‌خواهد مورد تکریم دیگران در پیری قرار گیرد باید به پیرانی که در اطرافش هستند احترام بگذارد و آنها را تکریم کند.



[1] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد 2، صفحه 165، حدیث 1

[2] - میزان الحکمه، جلد 6، حدیث 9927

[3] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏72، صفحه 137، حدیث 4

[4] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 6، صفحه 471، حدیث 11007

[5] - میزان الحکمه، جلد 6، حدیث 9923

[6] - میزان الحکمه، جلد 6، حدیث 9917

[7] - میزان الحکمه، جلد 6، حدیث 9916

[8] - میزان الحکمه، جلد 6، حدیث 9918

[9] - نهج الفصاحه، صفحه 477، حدیث 1549

[10] - نهج الفصاحه، صفحه 376، حدیث 1110

[11] - نهج الفصاحه، صفحه 376، حدیث 1108

[12] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد 2، صفحه 658، حدیث ۳

[13] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 478، حدیث 1

[14] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 4، صفحه 479، حدیث 2

[15] - رساله حقوق امام سجاد (ع)

[16] - نهج الفصاحه، صفحه 687، حدیث 2569

[17] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد 6، صفحه 223، حدیث 10069

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی