انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

این وبلاگ جـهت ارائـه راهـکارهای عملـی و برنامه های کاربردی برای زندگی نورانی و به دور از ظلمت نفسانی تنظیم شده است.
این وبلاگ در تلاش است تا فرد مسیر معنوی حرکـت از خود تا خدا را بشناسـد و نسبت بـه موضوعات اخلاقی و معنوی در ابعـاد فردی و اجتماعی آگاه شود.

بایگانی

وفاداری و وفای به عهد

جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۳ ق.ظ

وفاداری به معنی پایبندی به دیگران در هر شرایط است و از مهمترین خصوصیات اخلاقی انسان است چرا که‌ اساس و محتوای ارتباط انسان با دیگران را پای بندی آنها به یکدیگر تشکیل می‌دهد. اگر میان انسان‌ها وفاداری نباشد ارتباطات اجتماعی معنی نخواهد داشت.

وفاداری از پایبندی انسان به پیمانی که به خاطر نوع ارتباط دو نفر نسبت به هم به وجود آمده ایجاد می‌شود. این پیمان می‌تواند به خاطر نوع جایگاه افراد نسبت باشد مثل وفاداری انسان نسبت به پدر یا مادر خود یا می‌تواند با عهدی که میان آنها بسته شده به وجود آید که در این صورت می‌شود وفای به عهد. وفاداری از محبت، خیرخواهی، معرفت و از خود گذشتگی سرچشمه می‌گیرد.

وفای به عهد نیز از وفاداری انسان سرچشمه می‌گیرد و از خصوصیات رفتاری اجتماعی است که به معنی انجام کاری که فرد به عهده گرفته می‌باشد. امام علی (ع) می‌فرمایند: «وفاداری، نگه دا‌شتن پیمان‌ها است.»[1]

برای وفای به عهد فرد باید نسبت به دیگران محبت داشته و خیرخواه آنها باشد و با عزم و اراده به انجام تعهدی که نسبت به دیگری کرده اقدام نماید. عهدی که فرد کرده می‌تواند عملی باشد که برای یک دفعه به عهده گرفته مانند قولی که به کسی داده یا می‌تواند اقدامی باشد که به عهده گرفته تا در مدت طولانی به طور مستمر انجام دهد مثل تعهداتی که انسان نسبت به همسر خود به عهده می‌گیرد.

وفاداری با امانت‌داری و صداقت همراه است، چرا که‌ وقتی انسان به پیمان‌ها وفادار باشد امانت‌دار هم خواهد بود و اهل خیانت نیست پس صداقت و درستی خواهد داشت و همه اینها نشانه دین‌داری انسان است.

امام علی (ع) می‌فرمایند: «ریشه دین، امانت‌داری و پایبندی به پیمان‌هاست.»[2] ایشان می‌فرمایند: «وفاداری نشانه دین‌داری زیاد و امانت‌داری قوی است.»[3] همچنین می‌فرمایند: «خیانت‌کار را وفاداری نیست.»[4] بنابراین افراد دین‌دار باید امانت‌دار، وفا کننده به عهد و وفادار باشند و به تعهداتی که می‌کنند عمل کنند.

امام علی (ع) می‌فرمایند: «‌ای مردم، وفاداری با صداقت همراه است و من سپری نگه دا‌رنده‌تر از آن نمی‌شناسم و کسی که بداند بازگشت­گاهش چگونه است پیمان‌شکنی نمی‌کند و اکنون ما در روزگاری به سر می‌بریم که بیشتر مردم آن عهدشکنی را زیرکی می‌شمارند و نادانان، این کار آنان را به زیرکی نسبت می‌دهند.»[5] همچنین می‌فرمایند: «بالا‌ترین صداقت، وفای به پیمان‌هاست.»[6]

وفاداری از شرافت و بزرگواری انسان سرچشمه می‌گیرد. امام علی (ع) می‌فرمایند: «عالی‌ترین خصلت­ها وفاداری است.»[7] ایشان می‌فرمایند: «با کرامت بودن فضیلت است و وفاداری شرافت.»[8] همچنین می‌فرمایند: «انجام دادن وعده، از نشانه‌های بزرگواری است.»[9]

یکی از مهمترین اخلاق نیک اجتماعی وفای به عهد است که در میان برخی از مسلمانان و شیعیان به آن کمتر اهمیت داده می‌شود در حالی که دین و ائمه (ع) به آن بسیار اهمیت داده‌اند. ریشه وفای به عهد صداقت است و صداقت که همان راستی و درستی است، اساس پاکی و سلامت انسان است. وفای به عهد در ذات انسان‌هاست و عدم وفای به عهد نشانه بی‌دینی و گستاخی بر خداست و بر چنین کسی نمی‌توان اعتماد کرد.

پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «آنکه وفای به عهد و پیمان نکند، دین ندارد.»[10] ایشان می‌فرمایند: «هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، هرگاه وعده می‌دهد باید وفا کند.»[11] امام علی (ع) می‌فرمایند: «عهد و پیمان خویش را مشکن و دشمنت را فریب مده، زیرا (پیمان‌شکنی دلیری کردن بر خداوند است و) کسی بر خداوند جرئت و دلیری نمی‌کند مگر نادان بدبخت.»[12]

امام علی (ع) می‌فرمایند: «هیچ‌یک از فرایض الهی مانند وفای به عهد نیست که مردم با همه خواسته‌های گوناگون و دیدگاه‌های مختلف، بیشتر بر آن اتفاق نظر داشته باشند.»[13] همچنین می‌فرمایند: «به دوستی که به عهد خود وفا نمی‌کند اعتماد نکن.»[14]

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «وعده مؤمن به برادر دینی‌اش مانند نذری است که کفاره ندارد. کسی که به آن وفا نکند، به مخالفت با وعده خدا برخاسته و خود را در معرض غضب خدا قرار داده است.»[15] رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «وعده، حقِ واجبی است (بر گردن انسان)، وای بر کسی که وعده دهد سپس خلف وعده کند، وای بر کسی که وعده دهد سپس خلف وعده کند، وای بر کسی که وعده دهد سپس خلف وعده کند.»[16]

ابی مالک می‌گوید به امام سجاد (ع) عرض کردم همه دستورات دین را به من بفرمایید. ایشان فرمودند «حق‌گویی و قضاوت عادلانه و وفای به عهد»[17] رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «نزدیک‌ترین شما به من در قیامت، راست‌گوترین، امانت‌دارترین، وفادار‌ترین به عهد، خوش ‌اخلاق‌ترین و نزدیک‌ترین شما به مردم است.»[18]

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «ما خاندانی هستیم که وعده‌‌های خود را قرضی بر گردن خود می‌بینیم، چنانکه رسول خدا (ص) چنین بود.»[19] رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «شش چیز را برای من ضمانت کنید تا من بهشت را برای شما ضمانت کنم، راستی در گفتار، وفای به عهد، برگرداندن امانت، پاک‌دامنی، خودداری از گناه و نگه دا‌شتن دست [از غیر حلال].»[20]

امام علی (ع) می‌فرمایند: «به راستی که برای دین‌داران علامات و نشانه‌هایی است که به آنها شناخته می‌شوند؛ … و وفای به عهد.»[21] ایشان می‌فرمایند: «وفای به عهد، نشانه صفا و پاک‌دلی است.»[22] همچنین می‌فرمایند: «وفای به عهد زیور خردمندی و نشانه نجابت و فضیلت است.»[23] همچنین ایشان می‌فرمایند: «وفاداری، زیور خرد است و نشان شرافت.»[24] بنابراین افراد عاقل و خردمند اهل وفای به عهد هستند.

از اثرات خلف وعده تأثیرات اجتماعی است. انسان‌های نیک از وفاداری آنان شناخته شده و وفاداری باعث سروری انسان در میان مردم می‌شود. امام علی (ع) می‌فرمایند: «با خوش وفایی است که نیکان شناخته می‌شوند.»[25] ایشان می‌فرمایند: «وفاداری، دژ سروری است.»[26]

امام علی (ع) به مالک اشتر فرمودند «بپرهیز از اینکه به وعده‌ای که به زیردستان خود می‌دهی وفا نکنی، زیرا خلف وعده باعث غضب خدا و مردم می‌شود.»[27] ایشان از موجبات اتحاد میان مردم را وفای به عهد بیان کرده و می‌فرمایند: «وفای به عهد و پیمان باعث دوستی و اتحاد می‌شود.»[28] ایشان از موجبات تسلط دشمن بر انسان را پیمان‌شکنی دانسته و می‌فرمایند: «هرگاه مردم پیمان‌شکنی کنند خداوند دشمنان را بر آنها مسلط می‌کند.»[29]

از اثرات دیگر خلف وعده تأثیرات فردی است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «سریع‌ترین چیز‌ها به کیفر مرد آن است که با او پیمان ببندی و قصدت وفای به آن باشد در حالی که او قصد خیانت به تو را داشته باشد.»[30] امام باقر (ع) می‌فرمایند: «چهار عمل است که اگر کسی مرتکب آنها شود به‌زودی جزای آن را می‌بیند: … شخصی که با او بر کاری پیمان بسته‌ای و تو به عهد خود وفا کنی اما او در مقابل تو نیرنگ کند.»[31]

رسول خدا (ص) ضرر و زیان خلف وعده را به خود انسان دانسته و می‌فرمایند: «سه خصلت است که در هر که باشد [آثارش] به خود او برمی‌گردد: ظلم کردن، فریب دادن و خلف وعده.»[32]

امام صادق (ع) وفای به عهد را باعث شادی و سرور انسان بیان فرموده و می‌فرمایند: «سرور و نشاط در سه خصلت است: در وفای به عهد و رعایت نمودن حقوق دیگران و همراهی [و کمک] کردن مسلمانان در پیشامد‌های ناگوار.»[33]

رسول خدا (ص) در اثرات قیامتی پیمان‌شکنی می‌فرمایند: «در روز قیامت برای پیمان‌شکن، پرچمی برافراشته می‌شود و گفته می‌شود: آگاه باشید که این پیمان‌شکن، فلانی پسر فلانی است.»[34]

با توجه به تمام این مطالب فرد باید در عهد و پیمان خود محکم بوده و به آنها عمل کند. امام علی (ع) می‌فرمایند: «نسبت به عهد و پیمان و شرایط آن وفادار باشید.»[35] امام حسن مجتبی (ع) می‌فرمایند: «انسان تا وعده نداده، آزاد است؛ اما وقتی وعده می‌دهد زیر بار مسؤولیت می‌رود و تا به وعده‌اش عمل نکند ر‌ها نخواهد شد.»[36]

بنابراین امام علی (ع) می‌فرمایند: «وعده‌ای نده که از وفای به آن اطمینان نداری.»[37] و امام صادق (ع) می‌فرمایند: «به برادرت وعده‌ای مده که نتوانی به آن وفا کنی.»[38] برای این منظور انسان قبل از دادن وعده باید دقت کند که آیا می‌تواند از پس عهد خود برآید؟ اگر می‌توانست، وعده دهد در غیر این صورت از دادن وعده خودداری کند.

امام علی (ع) وفای به عهد حتی در مقابل دشمنان را لازم دانسته و می‌فرمایند: «(ای مالک) اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و یا وعده پیمان و پناه دادن به او دادی، به عهد خود وفادار باش و تعهدات خود را محترم شمار و برای حفظ آنها سینه خود را سپر نما.»[39]

رسول خدا (ص) وفای به عهد حتی به کافر را لازم دانسته و می‌فرمایند: «سه چیز است که ترک آن برای هیچ‌کس جایز نیست: نیکی به پدر و مادر مسلمان باشند یا کافر، وفای به عهد با مسلمان یا کافر و ادای امانت به مسلمان یا کافر.»[40]

پیامبر خدا (ص) وفای به عهد در مورد کودکان را تأکید کرده و می‌فرمایند: «کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنها وعده دادید وفا کنید؛ زیرا آنان روزی دهنده خود را کسی غیر از شما نمی‌دانند.»[41] این حدیث بیانگر این است که انسان باید به وفا کردن به عهد خود نسبت به کسانی که روی عهد انسان حساب باز می‌کنند دقت بیشتری داشته باشد.



[1] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٦٨

[2] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٨٠

[3] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٧٠

[4] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٩٤

[5] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٧٥

[6] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٧٨

[7] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٦٥

[8] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٧٦

[9] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٨٤

[10] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏٧٢، صفحه ٩٦، حدیث ٢٠

[11] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ٣٦٤، حدیث ٢

[12] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد ١٧، صفحه ١٠٦

[13] - نهج البلاغه (صبحی صالح)، صفحه ٤٤٢، نامه ٥٣

[14] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤١٨، حدیث ٩٥٦٢

[15] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ٣٦٣، حدیث ١

[16] - نهج الفصاحه، صفحه ٥٧٨، حدیث ٢٠٠٥

[17] - الخصال (شیخ صدوق)‏، جلد ١، صفحه ١١٣، حدیث ٩٠

[18] - امالی (شیخ طوسی)‏، صفحه ٢٢٩، حدیث ٤٠٣

[19] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏٧٢، صفحه ٩٧، حدیث ٢٢

[20] - نهج الفصاحه، صفحه ٢١٦، حدیث ٣٢١

[21] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ٢٣٩، حدیث ٣٠

[22] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٥، حدیث ٩٩٥٧

[23] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥١، حدیث ٥٢٤٩

[24] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٦٩

[25] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٨١

[26] - میزان الحکمه، جلد ١٤، حدیث ٢٢٢٦٧

[27] - نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید)، جلد ١٧، صفحه ١١٣

[28] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٥، حدیث ٩٩٥٨

[29] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ٣٧٤، حدیث ٢

[30] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٤٣٧، حدیث ١٠٠٢٤

[31] - الخصال (شیخ صدوق)‏، جلد ١، صفحه ٢٣٠، حدیث ٧١

[32] - نهج الفصاحه، صفحه ٤٢٢، حدیث ١٢٨١

[33] - تحف العقول‏، صفحه ٣٢٣

[34] - نهج الفصاحه، صفحه ٢٨٦، حدیث ٦٥٩

[35] - نهج البلاغه (ترجمه انصاریان)، حکمت ١٥٤، صفحه ٣٤٢

[36] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏٧٥، صفحه ١١٣، حدیث ٧

[37] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٢٥٣، حدیث ٥٣١٦

[38] - تحف العقول‏، صفحه ٣٦٧

[39] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ‏٩٧، صفحه ٤٧، حدیث ٩

[40] - نهج الفصاحه، صفحه ٤١٦، حدیث ١٢٦٤

[41] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٦، صفحه ٤٩، حدیث ٣

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی