انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

این وبلاگ جـهت ارائـه راهـکارهای عملـی و برنامه های کاربردی برای زندگی نورانی و به دور از ظلمت نفسانی تنظیم شده است.
این وبلاگ در تلاش است تا فرد مسیر معنوی حرکـت از خود تا خدا را بشناسـد و نسبت بـه موضوعات اخلاقی و معنوی در ابعـاد فردی و اجتماعی آگاه شود.

بایگانی

چیستی محبت و ارتباط آن با لذت

جمعه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۵۱ ب.ظ

محبت حالت و احساسی درونی است که از سنخیت و همانندی دو چیز نسبت به هم به وجود می‌آید. در انسان و تمام موجودات دارای شعور و احساسات، این احساس درونی دارای جذابیت و لذت بوده و دوست داشتنی است. در محبت، اتحاد دو چیزِ همانند مطرح است. بنابراین، محبت حرکتی رو به وحدت دارد.

وقتی سنخیت و همانندی از حدی بیشتر شود به طوری که توجه به چیز مورد محبت بر دیگر توجهات غلبه کرده و حالات دیگر فرد را تحت تأثیر قرار دهد تبدیل به عشق می‌شود. پس عشق همان محبتی است که به قدری زیاد شده که بر تمام حالات قلبی فرد غلبه کرده و آنها را تحت الشعاع خود قرار داده است.

از نظر عموم مردم محبت به خودی خود یک ارزش است. در نگاه تربیتی، محبت اگر نسبت به امر مثبت باشد ارزشمند بوده و باعث کمال فرد می‌شود اما اگر نسبت به امر منفی و پست باشد موجب سقوط و حقارت فرد می‌گردد، چراکه فرد را با امور باطل و پست هم‌سنخ می‌کند.

تعلقات انسان به معنی وابستگی‌ها و دل‌بستگی‌های انسان هستند که ریشه آنها محبت است. تعلقات و علاقه‌مندی‌های انسان می‌تواند به امور مثبت یا به امور منفی باشد. در مفاهیم اخلاقی یکی از مهمترین تعلقات، وابستگی‌های روح به جسم است.

دل‌بستگی‌های انسان به امور مادی که از بُعد جسمانی او ناشی می‌شود تعلقات مادی انسان هستند. این تعلقات عبارت‌اند از محبت‌‌های دنیوی و رذایل اخلاقی. اصطلاحاً به این تمایلات مادی و پستِ انسان هوای نفس گفته می‌شود. از آنجا که جسم انسان تنها مسیر ارتباطی حقیقت او با عالم ماده است پاکی از تعلقات مادی باعث از بین رفتن دل‌بستگی‌های روح از جسم است.

رسول خدا(ص) در باب « ریشه‌‌های کفر » می‌فرمایند « سرآغاز نافرمانی خدای عزوجل شش چیز است، دوستی دنیا، دوستی ریاست (مقام)، دوستی خوراک، دوستی خواب، دوستی استراحت (راحت طلبی) و دوستی زنان. »[1]

از طرف دیگر مطابق برخی از احادیث مانند حدیث 11 صفحه 197 از جلد 3 در باب حرص از همان کتاب، امام سجاد(ع) این محبت‌‌های غیر الهی را با مختصر تفاوت با حدیث بالا (مانند اضافه کردن محبت به مال) بیان فرموده و آنها را سرچشمه گرفته از رذایل اخلاقی حرص، تکبر و حسد بیان داشته‌اند. با این تقسیم‌بندی، شاخه‌‌های اصلی محبت‌‌های غیر الهی در انسان معلوم می‌شود و مشخص می‌گردد که محبت‌‌های باطل از عیب­های اخلاقی انسان سرچشمه می‌گیرند.

از آنجا که محبت همان شباهتهای انسان به چیزی است انسان همین محبتهایی است که در درون خود احساس می کند پس کسی که می­خواهد محبت‌‌های خود را تغییر داده و الهی کند باید ویژگیهای درونی خود را تغییر دهد. بنابراین در از بین بردن محبت‌ها، انسان از چیزی به چیز دیگری تبدیل می‌شود که این تغییر، به راحتی انجام نمی­شود؛ چراکه شخصیت قبلی باید از بین برود تا شخصیت جدید جایگزین آن شود. اینکه انسان لایق بهشت می‌شود نیز به همین دلیل است که محبت‌‌های غیر الهی را در خود از بین برده و محبت خدا را جایگزین محبت­های پست کرده و الهی می‌شود.

تمام کار‌های بزرگ، از جمله پاک کردن قلب از محبت‌های غیر الهی و جایگزین کردن محبت خدا را می‌توان به وسیله برنامه‌ریزی صحیح، با آرامش و به مرور زمان، با سختی کمتری انجام داد. بنابراین در صورتی که فرد مسیر تعالی و تغییر خود را به درستی شناخته و با برنامه‌ریزی و به مرور زمان آن مسیر را طی کند با دشواری‌های کمتری می‌تواند به مراتب بالای انسانی برسد.

میان محبت و لذت، ارتباط مستقیم وجود دارد. انسان از چیزی لذت می‌برد که آن چیز با وجودش تطبیق و هماهنگی داشته باشد. پس انسان از چیزی لذت می‌برد که به آن محبت داشته باشد. همچنین انسان زمانی رنج می‌برد که با چیزی که با وجودش تطبیق ندارد ارتباط برقرار کند. تمام آرامش‌ها، محبت‌ها، لذت‌‌ها و جذابیت‌ها از ارتباط انسان با اموری به وجود می‌آیند که با آنها هماهنگ و هم‌سنخ است. همچنین تمام ناآرامی‌ها، تنفر‌ها و رنج‌ها از برقراری ارتباط با اموری است که با انسان هماهنگ و هم‌سنخ نیستند. بنابراین تمام موفقیت‌ها و آرامش‌ها در وحدت و یکتایی است و تمام رنج‌ها و ناآرامی‌ها از پراکندگی و از هم گسیختگی ایجاد می‌شوند.

لذت از امور مادی و امور معنوی تفاوت اساسی با هم دارند. لذت از امور مادی از چیزی است که انسان به آن نیاز دارد و با رفع نیاز انسان، لذت به وجود می‌آید. به عنوان مثال در غذا خوردن به دلیل رفع گرسنگی، انسان لذت می‌برد و هرچه گرسنگی بیشتر رفع می­شود لذت هم کمتر می­شود و هنگام خستگی، از خواب لذت می‌برد. بنابراین هرچه انسان نسبت به چیزی نیاز بیشتری داشته باشد از آن موضوع لذت بیشتری می‌برد.

اما لذت از امور معنوی برعکس است. یعنی هرچه انسان آن موضوع را بیشتر داشته باشد از پرداختن به آن بیشتر لذت می‌برد. به عنوان مثال هرچه انسان علم بیشتری داشته باشد از تحصیل آن بیشتر لذت می‌برد. همین‌طور مهربانی، شجاعت و امور معنوی دیگر.

بنابراین می‌توان گفت لذت‌های مادی از خلأ و ضعف انسان سرچشمه می‌گیرند و لذت‌های معنوی از کمالات و توپُری انسان سرچشمه می‌گیرند. همچنین لذت‌های مادی ریشه در نیستی‌ها دارند اما لذت‌های معنوی ریشه در هستی و برتری‌‌ها دارند. به همین دلیل با پرداختن به هر لذت مادی آن لذت از بین می‌رود در حالی که با پرداختن به هر لذت معنوی آن لذت زیادتر می‌شود.

این دو موضوع نشان می­دهد که لذت‌های مادی از جنس لذت‌های پست هستند اما لذت‌های معنوی از جنس لذت‌های متعالی و بر‌تر هستند. این که لذت‌های بهشتی دل‌زدگی ندارند و خسته کننده نیستند به این دلیل است که ریشه در هستی و کمالات دارند و هرچه به آنها بیشتر پرداخته شوند جذاب­تر می‌شوند. بنابراین لازمه ورود و لذت بردن از بهشت این است که فرد، به تعالی و کمال برسد و از حقارت‌ها و پستی‌ها خارج شود.

 

[1] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد 3، صفحه 397، حدیث 3

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی