انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

انسان الهی

در اخلاق عملی و روش‌‌های کاربردی جهت خروج انسان از ظلمت و رسیدن به نور

این وبلاگ جـهت ارائـه راهـکارهای عملـی و برنامه های کاربردی برای زندگی نورانی و به دور از ظلمت نفسانی تنظیم شده است.
این وبلاگ در تلاش است تا فرد مسیر معنوی حرکـت از خود تا خدا را بشناسـد و نسبت بـه موضوعات اخلاقی و معنوی در ابعـاد فردی و اجتماعی آگاه شود.

بایگانی

انصاف دادن

جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۲ ق.ظ

انصاف داشتن از خصوصیات اخلاقی است که به معنی قضاوت در مورد دیگران با در نظر گرفتن تمام جوانب آن موضوع و شرایط فرد که برای او اتفاق افتاده است می‌باشد. انصاف داشتن از معرفت و عادل بودن سرچشمه می‌گیرد. انصاف دادن رفتاری است که فردِ با انصاف با توجه به موضوعی که در آن انصاف می‌دهد از خود نشان می‌دهد.

برای اینکه انسان بتواند انصاف بدهد باید معرفت و از خود گذشتگی داشته و نسبت به دیگران محبت داشته باشد. با معرفت، شرایط دیگران را در نظر گرفته و با محبت و از خود گذشتگی رفتاری منصفانه خواهد داشت.

انصاف دادن یکی از موضوعات مهم در روابط اجتماعی است چرا که‌ با داشتن انصاف مردم مشکلات و اختلافات میان خود را نادیده می‌گیرند در نتیجه ارتباطات میان آنها قوی‌تر شده و اجتماع مردم به صورت یک واحد درمی‌آید.

انصاف دادن یکی از بزرگ‌ترین فضایل رفتاری است که آثار و برکات بسیاری دارد. انسان زمانی با انصاف رفتار می‌کند که آنچه فرد برای خود می‌خواهد برای دیگران هم بخواهد بنابراین انصاف از عدالت سرچشمه می‌گیرد. آنچه مانع انصاف می‌شود تعصب است. چرا که‌ انسان در چیزی که تعصب دارد از خود بی‌انصافی نشان می‌دهد و حاضر نیست از آن چیز بگذرد.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «سرور اعمال سه چیز است: اول اینکه از خودت در برابر خلق انصاف داشته باشی تا جایی که از هیچ‌چیز راضی نشوی مگر آنکه برای مردم هم مثل آن را بخواهی، …»[1] امام علی (ع) می‌فرمایند: «عادل‏‌ترین مردم کسی است که با کسی که به او ظلم کرده با انصاف رفتار کند.»[2]

امام صادق (ع) در حدیث «لشکر عقل و جهل» انصاف و تعصب را از لشکر عقل و جهل دانسته و می‌فرمایند: «… و انصاف و نقطه مقابل آن تعصب است…»[3] یعنی انصاف از لشکر عقل است که با آن می‌توان به خیر و الهی شدن رسید و تعصب در مقابل انصاف بوده و لشکر جهل است که با وجود آن فرد به ظلمت و سقوط معنوی کشیده می‌شود.

انصاف از اساسی‌ترین خصوصیات انسان در روابط اجتماعی و از بزرگ‌ترین کمالات انسانی است. چرا که‌ کسی که انصاف دارد تعصب را کنار گذاشته و از خود گذشتگی می‌کند و کسی که از خود گذشتگی دارد دارای مکارم اخلاق است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «انصاف داشتن، بر‌ترین خصلت‌هاست.»[4] ایشان می‌فرمایند: «انصاف، خصلت بزرگان است.»[5] همچنین می‌فرمایند: «شخص با انصاف بزرگوار است. شخص ستمگر حقیر است.»[6]

امام علی (ع) می‌فرمایند: «نظام و رشته دین دو خصلت است: انصاف دادن از طرف خود و مواسات (همدردی و کمک) نسبت به برادران.»[7] یعنی آنچه باعث می‌شود افراد دین‌دار در کنار هم به بهترین شکل دین‌داری کنند این دو خصلت است. همچنین ایشان می‌فرمایند: «انصاف سرفصل نجابت است.»[8] نجابت به معنی کرامت و اصالت است؛ و معنی حدیث این است که انصاف از خصوصیات انسان بزرگوار و با اصالت است.

رسول خدا (ص) انصاف داشتن را از نشانه‌های ایمان حقیقی دانسته و می‌فرمایند: «هر که به نیازمند کمک مالی کند و با مردم با انصاف رفتار نماید چنین کسی مؤمن حقیقی است.»[9] امام علی (ع) می‌فرمایند: «سه چیز از حقیقت ایمان است: انفاق در حال تنگدستی، انصاف از نفس خود و سلام دادن به همه مردم.»[10]

پیامبر خدا (ص) به امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: «آیا تو را خبر ندهم که اخلاق کدام یک از شما به من شبیه‏‌تر است؟ عرض کردند: آری ‌ای رسول خدا. فرمودند: آنکه از همه شما خوش ‌اخلاق‌تر و صبورتر و به خویشاوندانش نیکوکار‌تر و با انصاف‏‌تر باشد.»[11]

انصاف داشتن اثراتی دارد. اثرات ظاهری و اجتماعی انصاف دادن بسیار است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «انصاف، مایه آسایش است.»[12] ایشان می‌فرمایند: «انصاف، اختلافات را از بین می‏برد و موجب الفت و همبستگی می‏شود.»[13] همچنین می‌فرمایند: «انصاف داشتن محبت و دوستی را دوام می‌بخشد.»[14] همچنین ایشان می‌فرمایند: «هر که با انصاف باشد انصاف می‌بیند.»[15]

از آثار انصاف، زیاد شدن دوستان و داشتن مقبولیت در میان مردم است. امام علی (ع) می‌فرمایند: «با انصاف بودن، دوستان را فراوان کند.»[16] ایشان می‌فرمایند: «هر که انصافش زیاد باشد دیگران به عادل بودن او گواهی می‌دهند.»[17] امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هر که با مردم منصفانه رفتار کند، دیگران داوری او را می‌پذیرند.»[18] امام علی (ع) می‌فرمایند: «کسی که انصاف به خرج ندهد خداوند قدرت را از او بگیرد.»[19]

با انصاف بودن باعث زیاد شدن روزی شده و باعث اثرات معنوی و الهی می‌شود. پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: «به هر که راست‌گویی در گفتار، انصاف در رفتار، نیکی به والدین و صله‌رحم الهام شود، اجلش به تأخیر می‌افتد، روزی­اش زیاد می‌‏شود، از عقلش بهره‌مند می‌شود و هنگام سؤال [مأموران الهی] پاسخ لازم به او تلقین می‌‏گردد.»[20] امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هر که یکی از این کار‌ها را به درگاه خدا ببرد خداوند بهشت را برای او واجب می‌‏گرداند: انفاق در تنگدستی، گشاده رویی با همه و رفتار منصفانه.»[21]

رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «با مردم منصفانه رفتار کن و نسبت به آنان خیرخواه و مهربان باش، زیرا اگر چنین بودی و خداوند بر مردم آبادی‌ای که تو در آن به سر می‌‏بری خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرستد، به تو نگاه می‌‏کند و به خاطر تو به آن مردم رحم می‌کند. خدای متعال می‌‏فرماید[22]: و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهر‌هایی را که مردمش درستکارند به ستم هلاک کند.»[23]

برای انصاف دادن انسان باید همه شرایط طرف مقابل را در نظر گرفته و سعی کند حق را به او بدهد مانند زمانی که اگر خودش در همان شرایط قرار می‌گرفت حق را به خود می‌داد.

امام علی (ع) در مورد کسانی که باید به آنها انصاف داد می‌فرمایند: «بالا‌ترین مرتبه انصاف آن است که فرد خود را انصاف دهد.»[24] یعنی به اول کسی که فرد باید انصاف دهد خودش است به این معنی که آیا او در این شرایط که چنین رفتاری داشته رفتارش درست بوده یا نه و اگر دیگری همان رفتار را می‌کرد به او ایراد نمی‌گرفت؟ یا اینکه چون خودش انجام داده به خود اشکال نمی‌گیرد؟

امام علی (ع) می‌فرمایند: «با دیگر مردم به انصاف رفتار کن و با مؤمنان به ایثار.»[25] یعنی با عموم مردم باید با انصاف رفتار کرد اما با مؤمنین باید بالا‌تر از انصاف برخورد کرده و از خود گذشتگی و ایثار کرد. بنابراین حداقل نوع رفتار با مؤمنین با انصاف رفتار کردن است.

امام علی (ع) انصاف دادن را برای دشمن در نظر گرفته و می‌فرمایند: «گشاده رویی و دوستیت را برای عموم مردم و عدالت و انصافت را برای دشمنت به ‌کار گیر.»[26] و در جای دیگر انصاف را برای افراد محتاج در نظر گرفته‌اند، ایشان می‌فرمایند: «همانا ضعفای رعیت (زیردستان ناتوان) محتاج‌ترین آنها به انصاف هستند.»[27]

امام علی (ع) در مورد حکما و زمامداران می‌فرمایند: «انصاف، زیور زمامداری است.»[28] یعنی حاکمان باید خود را جای مردمی که بر آنها حکومت می‌کنند قرار دهند و اگر چیزی را بر آنها حکم می‌کنند، دقت کنند که آیا همان چیز را حاضرند بر خود هم حکم کنند. اگر این‌گونه با انصاف عمل کنند میان مردم زیور و زینت پیدا می‌کنند و در نظر مردم ارزشمند می‌شوند. بنابراین حاکمان حتی اگر بخواهند دنیوی هم فکر کنند به نفعشان است که با مردم با انصاف رفتار کنند.

با توجه به تمام این مطالب انسان باید به همه حتی دشمنان خود هم انصاف دهد چرا که‌ انصاف دادن از خصلت‌های کریمانه و از فضایل اخلاق است و انسان باید همواره در هر شرایط انصاف به خرج دهد؛ اما شکل انصاف دادن با توجه به شرایط هر فرد متفاوت است؛ اما در قاعده کلی برای فهمیدن شکل انصاف دادن فرد باید توجه کند که اگر خود او جای آن فرد در همان شرایط بود انتظار داشت چه رفتاری با او شود، او هم باید همان رفتار را انجام دهد در این صورت انصاف داده است.



[1] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٤٤، حدیث ٣

[2] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٣٩٤، حدیث ٩١٠٤

[3] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ١، صفحه ٢٢

[4] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ١، صفحه ٢٣٩، حدیث ٩٧١

[5] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ١، صفحه ١٥٢، حدیث ٥٧٠

[6] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ١، صفحه ٢٤، حدیث ٥٤

[7] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٦، صفحه ١٧٩، حدیث ٩٩٨٣

[8] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٣٩٤، حدیث ٩٠٩٤

[9] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٤٧، حدیث ١٧

[10] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٧، صفحه ٢١٣، حدیث ٨٠٦٨

[11] - من لا یحضره الفقیه، جلد ‏٤، صفحه ٣٧٠، حدیث ٥٧٦٢

[12] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٣٩٤، حدیث ٩١١٣

[13] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٢، صفحه ٣٠، حدیث ١٧٠٢

[14] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ١، صفحه ٢٦٩، حدیث ١٠٧٦

[15] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٣٩٤، حدیث ٩١٢٠

[16] - نهج البلاغه (ترجمه دشتی)، حکمت ٢٢٤، صفحه ٦٧٧

[17] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٥، صفحه ٢٨٩، حدیث ٨٤٠٨

[18] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٤٦، حدیث ١٢

[19] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٥، صفحه ٢٨٦، حدیث ٨٣٩٤

[20] - اعلام الدین فی صفات المؤمنین‏، صفحه ٢٦٥

[21] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٣، حدیث ٢

[22] - سوره هود، آیه ١١٧

[23] - مکارم الاخلاق (طبرسی)، صفحه ٤٥٧

[24] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٣٩٤، حدیث ٩١١٠

[25] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٤، صفحه ٣٦٦، حدیث ٦٣٤٢

[26] - الخصال (شیخ صدوق)‏، جلد ١، صفحه ١٤٧، حدیث ١٧٨

[27] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ١٣، صفحه ١٥٨

[28] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ١، صفحه ٢٣٠، حدیث ٩٢٣

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی