ایثار و فداکاری
ایثار یکی از خصوصیات اخلاقی است که موجب میشود فرد از حق خود گذشته و آن را در خدمت دیگران قرار دهد در حالی که خودش به آن نیاز یا میل دارد؛ بنابراین ایثار به معنی گذشتن از چیزی است که خود فرد آن را میخواهد و دادن آن به دیگری. ایثار بر اثرِ دیگران را بر خود مقدم داشتن به وجود میآید.
ایثار و فداکاری از مهربانی، خیرخواهی و از خود گذشتگی سرچشمه میگیرد. از آنجا که از خود گذشتگی بالاترین مراتب کمال معنوی انسان است و همه کمال در گذشتن از خود خلاصه شده است، ایثار از بالاترین کمالات اخلاقی است.
همانطور که از خود گذشتگی باعث ایثار است، خودخواهی مانع ایثار میشود. ایثار و فداکاری برای انسان خودخواه معنی و مفهومی ندارد؛ چرا که نتیجه خودخواهی این است که انسان همهچیز را برای خودش میخواهد و خود را بر دیگران مقدم میکند.
خداوند در قرآن در مورد «انصار» که در حال فقر، از برادران مهاجر خود، با تقسیم اموال و خانههای خود پذیرایی کردند و آنها را بر خود مقدم داشتند میفرماید «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی اَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[1] یعنی «آنها را بر خود مقدم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند، کسانی که از بخل و حرصِ نفس خویش بازداشته شدهاند و از رستگاراناند.»
با توجه به عظمت ایثار این خصلت از ویژگیهای مؤمن کامل و از مکارم اخلاق است. امام علی (ع) میفرمایند: «نقطه اوجِ خصلتهای اخلاقی، ایثار است.»[2] ایشان میفرمایند: «مکارم اخلاق به کمال نرسد مگر با پاکدامنی و ایثار.»[3] همچنین میفرمایند: «هر که ایثار کند در مردانگی و جوانمردی چیزی کم نگذاشته است.»[4] همچنین امام علی (ع) میفرمایند: «بهترین مکارم اخلاق، ایثار است.»[5]
امام صادق (ع) در وصف مؤمنان کامل میفرمایند: «آنان کسانی هستند که در روزگار سختی و آسایش به برادران نیکی میکنند و در سختی و تنگدستی دیگران را بر خود ترجیح میدهند و خداوند در وصف ایشان میفرماید: و از خود گذشتگی میکنند.»[6]
امام علی (ع) میفرمایند: «ایثار بهترین احسان و بالاترین مرتبه ایمان است.»[7] ایشان میفرمایند: «ایثار برترین عبادت و شکوهمندترین آقایی است.»[8] همچنین میفرمایند: «ایثار اوج نیکوکاری است.»[9] امام حسن عسکری (ع) میفرمایند: «شیعیان علی کسانی هستند که برادرانشان را بر خودشان مقدم میدارند هر چند خود آنها نیازی ضروری دارند.»[10]
ابان بن تغلب گوید به امام صادق (ع) گفتم مرا از حق مؤمن بر مؤمن آگاه فرما. امام فرمودند «ای ابان! این موضوع را رها کن و از آن بگذر.» به ایشان اصرار کردم پس به من فرمودند «ای ابان! از حقوق مؤمن بر مؤمن این است که داراییات را با او به دو نیم قسمت کنی.» سپس به من نگریست و چون حالت تعجب مرا دید فرمود «مگر نمیدانی خداوند متعال در قرآن از ایثارگران یاد کرده است؟»[11] گفتم چرا فدایت شوم. فرمودند «هرگاه این کار را انجام دهی هنوز ایثار نکردهای بلکه تو و او یکسان هستید؛ زمانی ایثار میکنی که از نیم دیگر هم به او بدهی.»[12]
ایثار اثراتی دارد. از آثار ایثار اثری است که بر دیگران گذاشته میشود و آن اینکه دیگران مطیع و فرمانبر انسان میشوند. امام علی (ع) میفرمایند: «با ایثار و از خود گذشتگی دیگران را بنده خویش میسازی.»[13] ایشان میفرمایند: «با ایثار، آزادگان به بندگی کشیده میشوند.»[14]
ایثار اثرات آخرتی هم دارد. امام باقر (ع) میفرمایند: «خدای بزرگ را بهشتی است که جز سه گروه وارد آن نشود … و مردی که به خاطر خدا برادر مؤمن خود را بر خویش مقدم دارد.»[15]
حضرت موسی (ع) عرض کرد «بار پروردگارا! درجات محمد (ص) و امت او را به من نشان ده.» خداوند فرمود «ای موسی! تو تاب تحمل آن را نداری؛ اما یکی از منزلتهای ارجمند و والای او را که به آن سبب او را بر تو و همه آفریدگانم برتری دادم نشانت میدهم.» آنگاه ملکوت آسمان را بر موسی (ع) آشکار ساخت؛ پس موسی منزلتی دید که از پرتوهای آن و نزدیکیاش به خدای عزّوجل نزدیک بود قالب تهی کند. عرض کرد «پروردگارا! به چه سبب او را به این کرامت و منزلت رساندی؟» خداوند فرمود «به سبب خویی که از میان آفریدگانم او را به آن ویژه کردم و آن خوی ایثار است. ای موسی! هیچیک از بندگانم که زمانی از عمر خود را به ایثار گذرانده باشد (دارای رفتار ایثارگرانه باشد) بر من وارد نشود مگر آنکه از حسابرسی او شرم کنم و در هر جای از بهشتم که خواهد جایش دهم.»[16]
[1] - سوره حشر، آیه ٩
[2] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٢١
[3] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٢٠
[4] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٣٩
[5] - میزان الحکمه، جلد ٤، حدیث ٥٠٦٤
[6] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٢٦
[7] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٤
[8] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ١٠
[9] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٥
[10] - میزان الحکمه، ج ١، حدیث ١٤
[11] - سوره حشر، آیه ٩
[12] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٧٢، حدیث ٨
[13] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٢٥
[14] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٢٤
[15] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ٣٧
[16] - میزان الحکمه، جلد ١، حدیث ١٩