غیبت و تهمت
غیبت و تهمت از خصوصیات منفی رفتاری است. غیبت یعنی بیان عیبهای کسی به دیگری در نبود او. در صورتی که عیبی به دروغ به کسی نسبت داده شود و پشت سر او گفته شود تهمت است.
در مورد غیبت و تهمت مطالب زیادی در کتابهای مربوط به گناهان کبیره وجود دارد و موارد غیبت و تهمت در آن کتابها به طور کامل تشریح شده است. در این کتاب با توجه به اینکه این دو گناه از رفتارهای غلط اجتماعی هستند احادیث و نکات لازم در اهمیت و نحوه رفتار بیان میشود.
خداوند در قرآن میفرماید «یا أَیّها الَّذینَ آمَنُوا اجتَنِبُوا کثَیراً مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعضَ الظَّنِّ إثمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغتَبْ بَعضُکُم بَعضاً أ یُحِبُّ أحَدُکُم أنْ یَأکُلَ لَحمَ أخیهِ مَیتاً فَکَرِهتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللّهَ إنَّ اللّه َتَوّابٌ رَحیمٌ»[1] یعنی «ای کسانی که ایمان آوردید! از بسیاری از گمانها اجتناب کنید زیرا برخی از گمانها گناه است و تجسس نکنید و غیبت یکدیگر را نکنید، آیا فردی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ البته از آن بدتان میآید و تقوای الهی پیشه کنید که خدا توبه پذیر و مهربان است.»
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «غیبت کردن در (نابودی) دین مرد زودتر اثر میکند از بیماری خوره در درون او.»[2] امام صادق (ع) میفرمایند: «یقین را به واسطه شک از دست مده و آشکار را به واسطه آنچه پوشیده است و درباره آنچه خود ندیدهای بر اساس گفته دیگران داوری مکن. خدای عزّوجل غیبت و بدگمانی به برادران مؤمنت را با اهمیت قرار داده است.»[3]
پیامبر خدا (ص) در مورد معنی غیبت میفرمایند: «آیا میدانید غیبت چیست؟ عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر میدانند. فرمودند: اینکه از برادرت چیزی بگویی که خوش ندارد. عرض شد: اگر آنچه میگویم در برادرم بود چه؟ فرمود: اگر آنچه میگویی در او باشد غیبتش را کردهای و اگر آنچه میگویی در او نباشد به وی بهتان (تهمت) زدهای.»[4] ایشان میفرمایند: «غیبت آن است که آنچه (از عیب) در کسی هست پشت سر او بگویی.»[5]
غیبت اثرات دنیوی و اخروی دارد که قابل توجه است. امام علی (ع) میفرمایند: «از غیبت بپرهیز که آن تو را با خدا و مردم دشمن میکند و اجر و پاداش کارهای تو را از بین میبرد.»[6] همچنین امام صادق (ع) میفرمایند: «غیبت نکن که در این صورت از تو غیبت میشود و برای برادرت چاه مکن که خود در آن میافتی؛ زیرا با هر دست بدهی با همان دست پس میگیری.»[7]
پیامبر خدا (ص) در مورد اثرات اخروی غیبت میفرمایند: «روز قیامت فردی را میآورند و او را در پیشگاه خدا نگه میدارند و کارنامهاش را به او میدهند اما نیکیهای خود را در آن نمیبیند. عرض میکند: الهی! این کارنامه من نیست زیرا من در آن طاعات خود را نمیبینم. به او گفته میشود: پروردگار تو نه خطا میکند و نه فراموش؛ عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگری را میآورند و کارنامهاش را به او میدهند. در آن طاعات بسیاری را مشاهده میکند؛ عرض میکند: الهی! این کارنامه من نیست زیرا من این طاعات را به جا نیاوردهام. گفته میشود: فلانی از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم.»[8]
امام صادق (ع) میفرمایند: «هر که علیه مؤمنی مطلبی نقل کند که بخواهد با آن او را بد نام سازد و شخصیتش را از بین ببرد تا به این وسیله از چشم مردم بیفتد، خدای عزّوجل او را از ولایت خود به ولایت شیطان درآورد.»[9]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «چون به معراج برده شدم، بر مردمی گذشتم که ناخنهایی از مس داشتند و چهرهها و سینههای خود را ناخن میکشیدند. پرسیدم: اینها کیستاند ای جبرئیل؟ گفت: اینان کسانی هستند که گوشت مردم را میخورند و با آبروی آنها بازی میکنند.»[10] مطابق آیه قرآن که در ابتدای این بخش بیان شد کسانی که گوشت مردم را میخورند به معنی کسانی است که از آنها غیبت میکنند.
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «هر که از مرد یا زن مسلمانی غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر اینکه غیبت شونده او را ببخشد.»[11] ایشان میفرمایند: «هر که در ماه رمضان از مسلمانی غیبت کند برای روزهاش مزدی دریافت نخواهد کرد.»[12] البته به این معنی نیست که روزهاش باطل است و باید افطار کند بلکه میفرماید در مقابل روزهاش پاداشی ندارد.
رسول خدا (ص) میفرمایند: «کسی که غیبت مسلمانی را بکند روزهاش باطل میشود، وضویش میشکند و روز قیامت در حالی میآید که از دهانش بویی متعفنتر از مردار بیرون میآید که اهل قیامت از آن بو رنج میبرند.»[13] روزهاش باطل میشود و وضویش میشکند به این معنی است که اجرش از بین میرود. از نظر احکام شرعی غیبت کردن از مبطلات روزه و وضو نیست.
امام علی (ع) فردی که غیبت نمیکند را انسانی عاقل معرفی کرده و میفرمایند: «خردمند کسی است که زبانش را از غیبت نگه دارد.»[14] ایشان میفرمایند: «غیبت کردن، کار شخص ناتوان است.»[15] چرا که فرد چون نمیتواند شجاعانه مسئلهای را به انجام دهنده آن مطرح کرده و مشکل را رفع کند غیبت میکند. همچنین میفرمایند: «منفورترین مردم نزد خدا غیبت کننده است.»[16] همچنین میفرمایند: «از زشتترین پستیها، بدگویی پشت سر نیکان است.»[17]
امام علی (ع) یکی از دلایل غیبت کردن را ایجاد عذر و بهانه برای بدیهای غیبت کننده بیان کرده و میفرمایند: «کسانی که خود عیب دارند، علاقهمند به شایع کردن عیبهای مردم هستند تا جای عذر و بهانه برای عیبهای خودشان باز شود.»[18]
امام کاظم (ع) میفرمایند: «ملعون است کسی که از برادرش غیبت کند.»[19] رسول خدا (ص) میفرمایند: «غیبت کردن بدتر از زناست. عرض شد چگونه؟ فرمودند: مرد زنا میکند و سپس توبه مینماید و خدا توبهاش را میپذیرد اما غیبت کننده آمرزیده نمیشود تا زمانی که غیبت شونده او را ببخشد.»[20] امام علی (ع) میفرمایند: «غیبت، خوراک سگهای دوزخ است.»[21]
علاوه بر این کسی که غیبتی به زبانش بیاید اما غیبت نکند این عمل پیش خدا از ده هزار رکعت نماز مستحبی بهتر است. پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «غیبت نکردن نزد خدای عزّوجل محبوبتر از ده هزار رکعت نماز مستحبی است.»[22]
بنابراین انسان باید تلاش کند از این گناه که متأسفانه میان مسلمانان مرسوم است خودداری کند. امام حسین (ع) میفرمایند: «وقتی که برادر دینیات از تو جدا شد سخنی پشت سر او نگو مگر اینکه دوستداری او در پشت سر تو آن را بگوید.»[23]
امام علی (ع) میفرمایند: «خودت را به غیبت کردن عادت مده، زیرا شخص معتاد به غیبتگویی گناهش بزرگ است.»[24] امام صادق (ع) میفرمایند: «کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد نباید در مجلسی که نسبت به امام (حاکم اسلامی) دشنام داده میشود (بیاحترامی میشود) یا از مؤمنی غیبت میشود بنشیند.»[25]
مهمترین وظیفه کسی که در نزد او غیبت میشود دفاع از غیبت شونده است. رسول خدا (ص) میفرمایند: «کسی که از آبروی برادر دینیاش دفاع کند این کار حجاب و مانع او از آتش میشود.»[26] ایشان میفرمایند: «هرگاه در حضور کسی از برادر مسلمانش غیبت شود و او بتواند یاریاش کند اما به یاری (و دفاع از) او برنخیزد، خداوند در دنیا و آخرت تنهایش گذارد.»[27]
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «هر که در مجلسی غیبتی در مورد برادر خود بشنود و آن را از او دفع کند، خدای عزّوجل هزار باب شر و بدی را در دنیا و آخرت از او دفع کند و اگر غیبت را از او دفع نکند و خوشحال هم بشود، گناهش همچون گناه کسی است که غیبت کرده است.»[28]
رسول خدا (ص) در وصیت خود به امام علی (ع) میفرمایند: «کسی که در حضور او از برادر مسلمانی غیبت کنند و توانائی یاری او را داشته باشد، اما یاریاش نکند خدا او را در دنیا و آخرت درمانده میسازد.»[29]
تهمت یکی از بزرگترین گناهان است چرا که یکی از نشانههای بزرگی هر گناه اثری است که آن گناه دارد. تهمت گناهی است که هم دروغ است و هم غیبت. کسی که تهمت میزند آبروی دیگری را در موضوعی میبرد که او آن مشکل را ندارد. به این ترتیب در جامعهای که تهمت رواج پیدا کند امنیت و اعتمادی برای افراد آن جامعه باقی نمانده و احترامها از بین میرود. در چنین جامعهای دیگر نمیتوان زندگی کرد چرا که آبروی فرد، رفته و متهم به چیزهایی میشود که مشکلی در آنها ندارد. بنابراین این گناه بنیان جامعه را از بین میبرد و اثر تخریبی شدیدی دارد.
امام علی (ع) میفرمایند: «هیچ بیشرمی و وقاحتی چون بهتان زدن نیست.»[30] امام صادق (ع) میفرمایند: «هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند ایمان در قلب او آب شود مانند نمک در آب.»[31] ایشان میفرمایند: «هر که به برادر دینی خود تهمت زند حرمتی میان آن دو به جا نمیماند.»[32]
امام علی (ع) میفرمایند: «بهتان زدن به آدم بیگناه (در بدی) بزرگتر از آسمان است.»[33] امام صادق (ع) میفرمایند: «بهتان زدن به آدم بیگناه سنگینتر از کوههای استوار است.»[34]
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «هر که برای آزردن مسلمانی به او تهمت زند خداوند روز قیامت او را در میان لجن زردابه دوزخیان نگه دارد تا زمانی که میان مردم داوری کند.»[35] ایشان میفرمایند: «هر که به مرد یا زن مؤمن بهتان زند یا درباره او چیزی بگوید که از آن مبراست خداوند در روز قیامت او را بر تَلی از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره او برگردد.»[36]
بنابراین تهمت از بدترین گناهان است که امنیت فردی و اجتماعی را از بین برده و باعث بی اعتماد شدن مردم نسبت به هم و به هم ریختن بنیان اجتماع میشود؛ پس مؤمنین بلکه همه انسانها باید از آن به شدت پرهیز کنند.
[1] - سوره حجرات، آیه ١٢
[2] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٩٥
[3] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٩٢
[4] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٥٠٣
[5] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٥٠٤
[6] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٦٩
[7] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٦٧
[8] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٩٧
[9] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٥٠٠
[10] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٧٨
[11] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٩٦
[12] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٥٠١
[13] - وسائل الشیعه، جلد ١٠، صفحه ٣٤، حدیث ١٢٧٦٠
[14] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٧٠
[15] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٦٤
[16] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٧٢
[17] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٧٣
[18] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٨٩
[19] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٧٦
[20] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٧٩
[21] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٨٣
[22] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٨١
[23] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٥، صفحه ١٢٧، حدیث ١٠
[24] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٤٧١
[25] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ١٢، صفحه ٣١٥، حدیث ١٤١٨٣
[26] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٢، صفحه ٢٥٣، حدیث ٣٤
[27] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٥٣٧
[28] - میزان الحکمه، جلد ٩، حدیث ١٥٥٣٩
[29] - ترجمه من لا یحضره الفقیه، جلد ٦، صفحه ٣٠٦، حدیث ٥٧٦٢
[30] - میزان الحکمه، جلد ٢، حدیث ١٩٩٤
[31] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ٣٦١، حدیث ١
[32] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ٣٦١، حدیث ٢
[33] - میزان الحکمه، جلد ٢، حدیث ١٩٩٧
[34] - میزان الحکمه، جلد ٢، حدیث ١٩٩٦
[35] - میزان الحکمه، جلد ٢، حدیث ١٩٩٣
[36] - میزان الحکمه، جلد ٢، حدیث ١٩٩١