شادی و نشاط داشتن
نشاط و شادمانی حالت مثبتی است که باعث انبساط و باز شدن انسان میشود. شادمانی و نشاط اتفاق درونی است و جایگاه آن در قلب انسان است اما برای به وجود آمدن آن عوامل بیرونی میتوانند اثرگذار باشند. شادی حقیقی شادی است که از درون انسان سرچشمه میگیرد چرا که شادی که از بیرون بر انسان وارد میشود لب انسان را میخنداند و او را سرگرم میکند در حالی که ممکن است قلب او شاد نباشد. اگر شادی از درون انسان سرچشمه نگیرد بعد از اینکه عوامل ظاهری شادی از بین رفتند حالت شادی هم از بین رفته و انسان غمگین میشود.
انسان به طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی متمایل است. شادی و نشاط نه فقط بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر میگذارد. از نگاه اجتماعی نیز شادمانی، قلبها را به یکدیگر نزدیک و ترس، نگرانی، ناکامی و بدگمانی را از بین میبرد.
دین اسلام که به دنبال صلاح دنیا و آخرت انسان است، داشتن شادیهای مناسب و درست را تأیید کرده و پیروانش را از افسردگی و بیحالی بر حذر میدارد. شاد بودن، یکی از نیازهای اساسی و تأثیرگذار در زندگی انسان است که پیشوایان دین توجه خاصی به آن داشتهاند؛ به همین دلیل خود نیز با چهرهای باز با مردم برخورد میکردند.
رفتار و حالاتی نشانه شادی انسان است از جمله آنها؛ مثبت عمل کردن و مثبت اندیشیدن، گشادهرو بودن، از موهبتهای الهی لذت بردن، در زمان حال زندگی کردن، خودآرایی و آراستگی ظاهری داشتن، رضایت داشتن از زندگی.
یکی از عوامل شادی و خرسندی، متمرکز کردن ذهن در لحظه حال است؛ لازمه آن پی بردن به این حقیقت است که تمام دارایی ما این لحظه است. گذشته که گذشته و آینده هنوز نیامده. اگر انسان حال را بسازد هم گذشته را ساخته و هم آینده را میسازد چرا که حال، گذشته آینده و آینده گذشته است. میزان آرامش و کارایی انسان متناسب با مقدار توانایی برای زندگی در زمان حال است.
انسان به هر چه فکر کند به طرف آن کشیده میشود زیرا مسیر حرکت ذهن همیشه به سوی تفکرات است. نیکاندیشی، یکی از نشانههای سلامت روان و سبب ایجاد نشاط است. آنچه حقیقتاً باعث خوش بختی و شادی انسان است، از درون انسان سرچشمه میگیرد، نه از بیرون او.
شاد بودن و شاد کردن میتواند با شوخی و مزاح، انجام انواع تفریحات، رفع مشکل مالی، کمک فکری، رفع انواع مشکلاتی که برای افراد به وجود میآید، در کنار هم بودن و خوش گویی و خوش رویی با هم، ایجاد احساس امنیت، پشتوانه هم بودن، احترام و بزرگداشت یکدیگر و امور مشابه صورت پذیرد.
امام باقر (ع) میفرمایند: «لبخند زدن انسان به روی برادرش حسنه است و دور کردن خاشاک (آزار) از او حسنه است و محبوبترین عبادت نزد خداوند شاد کردن دل مؤمن است.»[1] امام صادق (ع) میفرمایند: «هیچ یک از شما فکر نکند که اگر مؤمنی را شاد کرد فقط او را شادمان کرده، بلکه به خدا قسم ما را شاد کرده، بلکه به خدا قسم رسول خدا را شاد کرده است.»[2]
در دین اسلام نسبت به موضوع شادی و عوامل آن تأکید شده و توصیه شده است که از این فرصتها استفاده شود. امام علی (ع) میفرمایند: «مواقع تفریح و شادمانی فرصت است.»[3] انسان باید فرصتها را غنیمت شمرده و از آنها به نفع خوشبختی و سعادت خود استفاده کند.
ایشان میفرمایند: «شادی، انبساط خاطر و نشاط میآورد و غم، گرفتگی خاطر و دلگیری.»[4] رسول خدا (ص) میفرمایند: «مؤمن، شوخ و زندهدل است و منافق، سخت و غضبناک.»[5]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «مخلوق خداوند عیالهای خدا هستند و محبوبترین فرد نزد خداوند کسی است که به عیال خدا نفعی برساند و خانوادهای را شاد کند.»[6] ایشان میفرمایند: «ورزش و بازی کنید و تفریح داشته باشید، همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بینشاطی دیده شود.»[7] امام صادق (ع) میفرمایند: «اندوهها و غصهها بیماری قلب است، همانگونه که امراض، دردهای بدن و جسم هستند.»[8]
امام رضا (ع) در حدیثی کامل توصیه به لذت و تفریح نموده و آفت آن را نیز گوشزد مینمایند. ایشان میفرمایند: «از لذایذ دنیوی نصیبی برای کامیابی خود قرار دهید و خواستههای دل را از راههای مشروع برآورید، مراقبت کنید در این کار به مردانگی و شرافتتان آسیب نرسد و دچار اسراف و تندروی نشوید. تفریح و سرگرمیهای لذتبخش شما را در اداره زندگی کمک میکند و با کمک آن بهتر به امور دنیای خود موفق میشوید.»[9]
امام کاظم (ع) میفرمایند: «از لذتهای دنیوی نصیبی برای کامیابی خویش قرار دهید و خواهشهای دل را از راههای مشروع برآورید. مراقبت کنید که این کار به شرافت و مردانگی شما آسیب نرساند و دچار اسراف و تندروی نشوید. با کمک آن بهتر به امور دین خویش موفق خواهید شد. همانا از ما نیست کسی که دنیای خود را به خاطر دین خود ترک کند یا دین خود را برای دستیابی به دنیا رها نماید.»[10]
ائمه (ع) به برنامهریزی اوقات شبانه روز و اختصاص بخشی از آن به تفریح توصیه کردهاند. امام صادق (ع) میفرمایند: «شایسته است مسلمانِ عاقل ساعتی از روز خود را برای کارهایی که بین او و خداوند انجام میگیرد اختصاص دهد و ساعتی برادران ایمانی و دوستان خود را ملاقات کند و در امور معنوی و اخروی با آنان گفتگو نماید و ساعتی نفس خود را با لذتها و خواستههایی که گناه نباشد آزاد بگذارد و این ساعت لذت، آدمی را در انجام وظائف دو ساعت دیگر کمک میکند.»[11]
امام رضا (ع) میفرمایند: «کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد. ساعتی برای عبادت و خلوص با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای آمیزش و مصاحبت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیوبتان آگاه میسازند و در باطن نسبت به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را به تفریحات و لذتهای خود اختصاص دهید و از مسرّت و نشاطِ ساعت تفریح نیروی انجام وظائف ساعات دیگر را تأمین کنید.»[12]
بنابراین از اثرات مهم تفریح این است که انسان را در انجام امور دیگر زندگی خود با نشاط و سرزنده میکند و ناآرامیهای روانی را از انسان دور میکند.
امور مختلفی باعث شادی انسان میشوند. متناسب با نیاز و خواسته انسان، بخشی از این امور مادی و بخشی معنوی هستند. از امور معنوی که مورد خواست و نیاز انسانهای الهی است ارتباط با خداست. امام صادق (ع) میفرمایند: «خداوند به داود پیغمبر وحی فرستاد: ای داود! به وجود من شادی کن و از یاد من لذت ببر و با مناجات من متنعم باش.»[13]
رسول خدا (ص) در مورد شاد شدن به عبادت میفرمایند: «هر که از حرام دوری کند، خداوند به جای آن عبادتی که او را شاد کند نصیبش میگرداند.»[14] امام علی (ع) میفرمایند: «هر که اطمینان داشته باشد که آنچه خداوند برایش تقدیر کرده به او میرسد، دلش آرام میگیرد.»[15]
امام صادق (ع) میفرمایند: «خوشی و آسایش، در رضایت و یقین است و غم و اندوه در شک و نارضایتی.»[16] ایشان میفرمایند: «چه چیز مانع میشود که هرگاه بر یکی از شما غم و اندوه دنیایی رسید، وضو بگیرد و به سجدهگاه خود رود و دو رکعت نماز گذارد و در آن دعا کند؟ مگر نشنیدهای که خداوند میفرماید[17]: از صبر و نماز کمک بگیرید؟»[18]
از آنجا که انسان از انجام کاری شاد میشود که با وجود او انطباق داشته باشد. اگر گناه، کسی را شاد کند معلوم میشود که وجود او با آن گناه تطبیق دارد؛ بنابراین شادی به گناه از خود گناه خطرناکتر است و کسی که به گناهی شاد میشود باید به وضعیت معنوی خود دقت کند که چه اشکالی در وجود اوست که از انجام گناه شاد میشود و به آن راضی است. رسول خدا (ص) میفرمایند: «کسی که گناهی مرتکب شود و از کار خود شاد باشد با حالتی گریان وارد آتش جهنم خواهد شد.»[19] امام علی (ع) میفرمایند: «شادی به گناه از انجام آن زشتتر است.»[20]
از امور مادی که باعث شادی و نشاط انسان میشود مسافرت است. پیامبر خدا (ص) در وصایای خود به حضرت علی (ع) فرمودند: «سزاوار نیست انسان عاقل به سفر برود مگر برای سه منظور: برای تجارت و تحصیل درآمد و اصلاح معاش، برای رسیدن به کمالات معنوی و تعالی روح و ذخیره معاد و برای تفریح و تفرّج و جلب لذائذ مباح (مجاز).»[21]
امام علی (ع) در شعری منتسب به ایشان میفرمایند: «برای کسب بلند مرتبگی از وطن خود دور شو و سفر کن که در مسافرت پنج فایده است: برطرف شدن اندوه، به دست آوردن روزی، دانش و آداب زندگی و همنشینی با بزرگواران.»[22]
در روایات به امور مادی دیگری که باعث نشاط و شادی انسان میشوند اشاره شده است. امام صادق (ع) میفرمایند: «نشاط در ده چیز است؛ پیادهروی، سواری، آبتنی، نگاه کردن به سبزی، خوردن و آشامیدن، آمیزش، مسواک کردن، شستن سر با خطمی، نگاه کردن به زن زیبا و گفتگوی حکیمانه.»[23] رسول خدا (ص) میفرمایند: «شما را سفارش میکنم به خوردن مویز، زیرا صفرا را برطرف میکند، بلغم را از بین میبرد، اعصاب را قوی، خستگی را دور و اخلاق را خوب میکند و به روح آرامش میبخشد و غم را میبرد.»[24]
امام رضا (ع) میفرمایند: «بوی خوش، عسل، سوارکاری و نگاه به مناظر سرسبز و خرم، باعث نشاط و شادی میشود.»[25] ایشان میفرمایند: «بر شما لازم است که از زیت (روغن زیتون یا هرگونه روغن مایع طبیعی) استفاده کنید؛ زیرا صفرا را آشکار و بلغم را از بین میبرد و عصب را تقویت، بیماری را نابود و اخلاق انسان را نیکو میکند، روح را آرامش میدهد و غم را از بین میبرد.»[26] امام علی (ع) میفرمایند: «لباس تمیز، اندوه و غم را میبَرَد و باعث طهارت برای نماز است.»[27]
ارتباط با کسانی که انسان با آنها انس دارد باعث شادی و نشاط انسان میشود. امام علی (ع) میفرمایند: «انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد.»[28] امام باقر (ع) میفرمایند: «انس مطبوع و لذّت بخش مردانِ با ایمان در سه چیز است: بهرهمندی از زنان، شرکت در جمع دوستان و برادران و خلوت کردن با خداوند در نماز شب.»[29]
شوخی یکی دیگر از اموری است که باعث شادی افراد میشود. امام صادق (ع) رو به یونس شیبانی از اصحاب خود کرده فرمودند «شوخی شما اصحاب با یکدیگر چقدر است؟» او گفت، اندک. امام فرمودند «اینگونه نباشید زیرا شوخی از خوش اخلاقی است و تو به آن وسیله برادرت را خوشحال و مسرور کنی و همانا رسول خدا (ص) با کسی شوخی میکرد و میخواست که او را شاد و مسرور کند.»[30]
از اموری که باعث شادی انسان میشود شادی رساندن به دیگران است. امام علی (ع) میفرمایند: « ای کمیل! خانوادهات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگواری و شبها در رفع نیاز خفتگان بکوشند. سوگند به خدایی که تمام صداها را میشنود، هر که دلی را شاد کند خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید.»[31]
آنچه باعث از بین رفتن شادی میشود غم و اندوه است. عواملی هستند که با از بین بردن غم و اندوه باعث شادی انسان میشوند. امام علی (ع) میفرمایند: «اندوههای دل خود را با نیروی صبر و شکیبایی و یقین راستین از بین ببر.»[32] ایشان میفرمایند: «یقین، چه نیکو غمزدایی است.»[33] همچنین میفرمایند: «توکل کردن به تقدیر (الهی) چه نیکو غمزدایی است.»[34] پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «خداوند از روی حکمت و لطف خود آسایش و شادمانی را در یقین و رضایت قرار داد و غم و اندوه را در شک و ناخشنودی.»[35]
یکی از مهمترین اموری که باعث از بین رفتن شادی و ایجاد غم در وجود انسان میشود انجام ندادن وظایف و کارهایی است که به عهده انسان است. امام علی (ع) میفرمایند: «کسی که در عمل (انجام وظایف خود) کوتاهی کند به اندوه گرفتار شود.»[36] هر فرد با توجه به شرایط و موقعیتی که دارد وظایفی را به عهده دارد که باید انجام دهد؛ از وظایف فردی تا اجتماعی و از وظایف مادی تا معنوی. کسی که کارهایی که باید انجام دهد و میداند به عهده اوست اما در انجام آنها کوتاهی میکند گرفتار غم و اندوهی میشود که با انجام وظایفی که به عهده اوست برطرف میشود.
از اموری که باعث از بین رفتن غم و اندوه میشوند گفتن انواع ذکرهاست که باید برای دانستن آنها به کتابهای مربوطه مراجعه کرد. امام صادق (ع) میفرمایند: «هرگاه غمها بر تو فرود آید بر تو باد به گفتن جمله: لاحول ولا قوه الا باللّه»[37] رسول خدا (ص) میفرمایند: «هر که زیاد استغفار کند خداوند گره غمهای او را بگشاید و از هر تنگنایی بیرونش برد و از آنجا که گمانش را هم نمیبرد روزیش رساند.»[38]
[1] - وسائل الشیعه، جلد ١٦، صفحه ٣٤٩، حدیث ٢١٧٣٤
[2] - میزان الحکمه، جلد ٥، حدیث ٨٤٦٣
[3] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ٣١٩، حدیث ٧٣٩٠
[4] - میزان الحکمه، جلد ٥، حدیث ٨٤٤٨
[5] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٤، صفحه ١٥٣، حدیث ١١٥
[6] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٦٤، حدیث ٦
[7] - نهج الفصاحه، صفحه ٢٥٩، حدیث ٥٣١
[8] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٧٦٢
[9] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٨، صفحه ٢٢٣، حدیث ٩٣٠٩
[10] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٥، صفحه ٣٢١
[11] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٥، صفحه ٨٧، حدیث ١
[12] - تحف العقول، صفحه ٤٠٩
[13] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ١٤، صفحه ٣٤، حدیث ٣
[14] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٤، صفحه ١٢١، حدیث ۲۰
[15] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ١٠٤، حدیث ۱۸۴۹
[16] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٦٨، صفحه ١٥٩، حدیث ٦
[17] - سوره بقره، آیه ٤٥
[18] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٦، صفحه ٣١٩، حدیث ٦٩٠٣
[19] - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صفحه ۲۲۳
[20] - تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه ١٨٧، حدیث ۳۵۹۰
[21] - وسائل الشیعه، جلد ١١، صفحه ٣٤٤، حدیث ١٤٩٧١
[22] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد ٨، صفحه ١١٥، حدیث ۹۱۹۹
[23] - الخصال (شیخ صدوق)، جلد ٢، صفحه ٤٤٣، حدیث ۳۸
[24] - الخصال (شیخ صدوق)، جلد ٢، صفحه ٣٤٤، حدیث ٩
[25] - عیون اخبار الرضا (ع)، جلد ٢، صفحه ٤٠، حدیث ١٢٦
[26] - عیون اخبار الرضا (ع)، جلد ٢، صفحه ٣٥، حدیث ٨١
[27] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٦، صفحه ٤٤٤، حدیث ١٤
[28] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٢، صفحه ١٤١، حدیث ٢١٠٩
[29] - وسائل الشیعه، جلد ٢١، صفحه ١٤، حدیث ٢٦٣٩٣
[30] - اصول کافی (ترجمه مصطفوی)، جلد ٤، صفحه ٤٨٦، حدیث ٣. در مورد شوخی در بخش «خوش رفتاری» مطالبی به تفصیل بیان شد.
[31] - نهج البلاغه (ترجمه دشتی)، خطبه ٢٥٧، صفحه ٦٨٣
[32] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٧٧٧
[33] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٧٧٨
[34] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٧٧٩
[35] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٧٨٤
[36] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٧٧٢
[37] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٧٩٨
[38] - میزان الحکمه، جلد ٣، حدیث ٣٨٠٠