کلیات روش ارتباط با دیگران
ارتباط با دیگران به معنی با هم بودن، پیوند داشتن و در کنار هم بودن افراد با یکدیگر است. اصل اساسی در معاشرت، ارتباط افراد با یکدیگر است. چنانچه پیوندی میان افراد نباشد معاشرت هم بین آنها معنی ندارد. بنابراین با هم بودن و پیوند داشتن موضوعی مبنایی در معاشرت و روابط اجتماعی است.
افراد در صورتی در کنار هم باقی میمانند که محبت یا نیازی نسبت به هم داشته باشند. در کنار هم بودن و پیوند داشتن اگر از نیاز افراد سرچشمه بگیرد ماندگار نبوده و با رفع نیاز از هم گسیخته شده و از یکدیگر جدا میشوند؛ اما اگر از روی محبت باشد ماندگار بوده و در شرایط مختلف ارتباط میان آنها برقرار میماند.
با هم بودن و پیوند داشتن از خصوصیات رفتاری بوده و مهربانی در آن اثرگذار است. از آنجا که مهربانی از «محبت داشتن» و «مثبت بودن» سرچشمه میگیرد محبت داشتن و مثبت بودن باعث پیوند و ارتباط قویتر افراد با یکدیگر شده و از اصلیترین ارکان روابط اجتماعی و معاشرت هستند. بنابراین مطابق بیان دین، روش کلی رفتار با مردم عطوفت و مهربانی است و اینکه انسان آنان را مانند خود و خانواده خود دانسته و مانند خانواده خود با آنها مهربانی کند.
امام علی (ع) در وصیت به امام حسن و امام حسین (ع) میفرمایند: «بر شما باد به پیوستن با یکدیگر و بخشش همدیگر، مبادا از هم روی گردانید و پیوند دوستی را از بین ببرید.»[1] امام باقر (ع) میفرمایند: «آگاه باشید ای گروه مؤمنان! با یکدیگر انس داشته و با هم متحد باشید و به هم مهربانی کنید.»[2]
امام صادق (ع) میفرمایند: «همان گونه که خدای عزّوجل به شما دستور داده، با هم پیوند داشته باشید، به یکدیگر نیکی کنید و برادرانی نیکوکار باشید.»[3] پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «دست خدا بر سر جماعت است.»[4]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «مؤمن نسبت به مؤمن مانند بنای استواری است که اجزای آن یکدیگر را استحکام میبخشند.»[5] امام باقر (ع) میفرمایند: «مؤمنان در نیکی و شفقت و مهربانی به یکدیگر مانند یک پیکرند که اگر به عضوی از آن آسیبی برسد تمام عضوها گرفتار تب و بیخوابی میشوند.»[6]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «بهترین مؤمنان کسانی هستند که با مؤمنان الفت گیرند؛ کسی که انس نگیرد و دیگران نتوانند با او انس بگیرند خیری ندارد.»[7] ایشان نیکوکاری را باعث پیوند افراد به یکدیگر دانسته و میفرمایند: «اگر همه شما در راه نیکی و نیکوکاری به هم بپیوندید دوستدار و علاقهمند به یکدیگر خواهید شد.»[8]
در یک نگرش کلی، افراد مختلف در ارتباط با انسان سه گروه هستند؛ یا کوچکتر از انسان هستند یا همسال و همرده یا بزرگتر هستند. مطابق بیان روایات، انسان باید با کوچکترها مانند فرزند خود رفتار کند، با همسالان مانند برادر خود و با بزرگترها مانند پدر خود رفتار نماید. با این نگرش به طور کلی معلوم میشود که انسان با دیگران چگونه باید رفتار کند.
امام رضا (ع) میفرمایند: «تو را سفارش میکنم که خردسالان مسلمین را به فرزندی و میانسالان را به برادری و بزرگسالان را به پدری در نظر بگیری؛ به فرزندان مسلمین مهربانی کن، به برادر دینیات بپیوند و به پدران دینیات نیکی نما.»[9] رسول خدا (ص) میفرمایند: «ای انس! (نام یکی از یاران ایشان) با کودکان مهربانی کن و بزرگسالان را احترام گذار تا از رفیقان من باشی.»[10]
در نگرش کلی دیگر، امام علی (ع) مردم را به سه گروه بالادست، همرده و پاییندست تقسیمبندی کرده و در روش ارتباط با آنها میفرمایند: «اطاعت از بالادست، بزرگداشت همطبقه و انصاف برای زیردستان از موارد حکمت است.»[11] یعنی انسان دانا و حکیم با توجه به شرایطی که افراد مختلف نسبت به او دارند به اینگونه رفتار میکند.
پیامبر خدا (ص) مهربانی را روش عمومی رفتار با دیگران بیان کرده و میفرمایند: «سوگند به آنکه جانم در دست اوست کسی جز شخص مهربان به بهشت نمیرود. عرض کردند: همه ما دلرحم و مهربانیم. ایشان فرمودند: نه، مگر آنگاه که به همه مردم مهربانی کنید.»[12]
رسول خدا (ص) میفرمایند: «آیا شما را از بهترین افرادتان خبر ندهم؟» عرض کردند: چرا ای رسول خدا. حضرت فرمودند «خوش اخلاقترین شما، آنان که نرمخو و بیآزارند، با دیگران انس میگیرند و از دیگران انس و الفت میپذیرند.»[13]
در روایات روش رفتار با همه مردم، مدارا کردن بیان شده است تا جایی که حتی روش ارتباط با غیر مسلمانها را هم با مدارا و نرمی بیان فرمودهاند. امام صادق (ع) درباره آیه «قولوا لِلنَّاسِ حُسنا»[14] یعنی «با مردم سخن نیکو بگویید.» فرمودند «مقصود، همه مردم اعم از مؤمن و کافر است؛ اما با مؤمنان باید گشادهرو بود و اما با کافران باید به نرمی و مدارا سخن گفت تا به سوی ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان محافظت میکند.»[15]
بنابراین، مهربانی و مدارا با مردم روش کلی ارتباط با دیگران است.
[1] - نهج البلاغه (ترجمه دشتی)، نامه 47، صفحه 559
[2] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد 2، صفحه 345، حدیث 6
[3] - وسائل الشیعه، جلد 12، صفحه 216، حدیث 16120
[4] - نهج الفصاحه، صفحه 800، حدیث 3211
[5] - نهج الفصاحه، صفحه 782، حدیث 3103
[6] - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد 12، صفحه 424، حدیث 14506
[7] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد 71، صفحه 393، حدیث 15
[8] - مجموعه ورام (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر)، جلد 1، صفحه 134
[9]- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال (مستدرک سیده النساء إلی الامام الجواد (ع))، جلد 16، صفحه 267
[10]- میزان الحکمه، جلد 4، حدیث 6976
[11]- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، صفحه 59، حدیث 637
[12]- میزان الحکمه، جلد 4، حدیث 6969
[13]- بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد 68، صفحه 396، حدیث ۷۶
[14]- سوره بقره، آیه 83
[15]- مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، جلد 12، صفحه 261، حدیث 14061