گذشت و بخشش
بخشیدن و گذشت از خطای دیگران از خصوصیات اخلاقی و رفتاری است و به معنی نادیده گرفتن خطای کسی که به او ضرری رسانده یا باعث آزار او شده است میباشد. گذشت و بخشش، از مهربانی، از خود گذشتگی و خیرخواهی نسبت به دیگران سرچشمه میگیرد.
بخشیدن و گذشت از خطای دیگران از مهمترین خصلتهای حسنه اخلاقی و از برترین مکارم اخلاق است؛ چرا که برای گذشت از دیگران انسان اول باید به از خود گذشتگی برسد و بتواند خود را نبیند تا از دیگران بگذرد. گذشت، از صفات خداست به همین دلیل خدا توبه پذیر بوده و از خطاهای انسانها میگذرد.
رسول خدا (ص) میفرمایند: «خداوند بسیار با گذشت است و گذشت را دوست دارد.»[1] امام علی (ع) میفرمایند: «عفو و بخشش، تاج خصلتهای والای انسانی (مکارم اخلاق) است.»[2] امام صادق (ع) میفرمایند: «آیا به شما بگویم که مکارم اخلاق چیست؟ گذشت کردن از مردم، کمک مالی به برادر [دینی] خود و بسیار به یاد خدا بودن.»[3]
از طرف دیگر کم گذشتی از خصوصیات اخلاقی بد بیان شده است. امام علی (ع) میفرمایند: «بدترین مردم کسی است که لغزش را نمیبخشد و عیب و خطا را نمیپوشاند.»[4] ایشان میفرمایند: «کم گذشتی، زشتترین عیبهاست و شتاب در انتقامگیری، بزرگترین گناهان (خطاها) است.»[5] امام صادق (ع) میفرمایند: «چه زشت است انتقامگیری قدرتمندان.»[6]
گذشت و بخشش از خصوصیات ائمه (ع) است. امام صادق (ع) میفرمایند: «ما خاندانی هستیم که مردانگی ما گذشت از کسی است که به ما ستم کرده است.»[7] بنابراین گذشت از مردانگی انسان سرچشمه میگیرد. گذشت به قدری ثواب دارد که وزن نمیشود یعنی بیحساب به آن پاداش داده میشود. امام علی (ع) میفرمایند: «دو چیز است که ثواب آنها وزن نمیشود گذشت و عدالت.»[8]
گذشت و عفو فواید و اثراتی دارد از جمله اینکه باعث کمال انسان شده و باعث عزیز و آقا شدن انسان میشود. رسول خدا (ص) میفرمایند: «هر که از ستمی که در حقّ او شده گذشت کند، خداوند به جای آن در دنیا و آخرت به او عزت بخشد.»[9] ایشان میفرمایند: «بر شما باد به گذشت، زیرا گذشت جز بر عزت بنده نمیافزاید؛ پس از یکدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزت بخشد.»[10]
امام صادق (ع) میفرمایند: «سه چیز است که در هر که باشد آقا و سرور است: فروخوردن خشم، گذشت از بد کردار، کمک و صلهرحم با جان و مال.»[11] امام علی (ع) میفرمایند: «زمانی که قدرت داری با گذشت باش و در زمان تنگدستی بخشنده و در حال نیازمندی ایثارگر باش تا فضل تو به کمال رسد.»[12]
گذشت از دیگران آثاری در آخرت دارد. پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «از گناهان مردم درگذرید تا خداوند به این سبب عذاب دوزخ را از شما دور کند.»[13] ایشان میفرمایند: «در روز قیامت، آواز دهندهای ندا دهد: آنکه مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته میشود: چه کسی مزدش با خداست؟ میگوید: گذشت کنندگان از مردم.»[14]
گذشت از دیگران باعث گذشت خدا از انسان میشود. رسول خدا (ص) میفرمایند: «هر که از خطاها درگذرد، خدایش از او بگذرد و هر که [از مردم] گذشت کند خدا نیز از او گذشت کند.»[15] امام علی (ع) میفرمایند: «گذشت کردن از روی قدرت، سپری است در برابر عذاب خدای سبحان.»[16]
عفو و گذشت اثرات دنیوی و اجتماعی دارد از جمله اینکه رسول خدا (ص) میفرمایند: «هر که گذشتش زیاد باشد، عمرش طولانی شود.»[17] ایشان میفرمایند: «از لغزشهای خطاکاران درگذرید تا بدین سبب خداوند شما را از مقدرات ناگوار نگه دارد.»[18] همچنین میفرمایند: «همدیگر را ببخشید تا کینههای میان شما از بین برود.»[19]
امام رضا (ع) باگذشت بودن را موجب پیروزی انسان بیان کرده و میفرمایند: «هرگز دو گروه با هم رو در رو نشدند، مگر اینکه با گذشتترین آنها پیروز شد.»[20]
انسان زمانی که قدرت دارد میتواند انتقام بگیرد بنابراین گذشت هنگام داشتن قدرت اهمیت بیشتری دارد. امام حسین (ع) میفرمایند: «با گذشتترین مردم کسی است که در زمان قدرت داشتن گذشت کند.»[21] امام علی (ع) میفرمایند: «اگر بر دشمنت دست یافتی بخشیدن او را شکرانه پیروزیات قرار ده.»[22] امام باقر (ع) میفرمایند: «پشیمانی از گذشت، برتر و آسانتر از پشیمانی از کیفر دادن است.»[23]
امام علی (ع) میفرمایند: «تو را سفارش میکنم به مدارای با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دینی)؛ چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است: گذشت کن از کسی که به تو ظلم کرده، رابطه برقرار کن با کسی که با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسی که از تو دریغ نموده است.»[24]
گذشت زمانی به شکل نیکو و کامل انجام میشود که بدون سرزنش باشد. امام رضا (ع) درباره آیه «پس گذشت کن گذشتی زیبا»[25] فرمودند «مقصود گذشت بدون سرزنش است.»[26] اموری مانند عجب، منت گذاشتن، سرزنش کردن، ریا کردن و … باعث از بین رفتن اجر و بیاثر شدن آن اعمال میشوند. بعد از انجام هر کار خیر انسان باید از کارهایی که باعث از بین رفتن آن کار خیر میشوند پرهیز کند.
گذشت حد و حدودی دارد که انسان باید آن را در نظر بگیرد. رسول خدا (ص) میفرمایند: «از گناه تا زمانی که مستوجب حدی نباشد درگذرید.»[27] امام علی (ع) میفرمایند: «عفو و گذشت به همان اندازه که در اصلاح شخص بزرگوار مؤثر است انسان حقیر را تباه میکند.»[28]
امام سجاد (ع) میفرمایند: «حقّ کسی که به تو بدی کند، این است که از او درگذری، ولی اگر دانستی که گذشت از او زیانبار است آنگاه انتقام بگیر. خدای تبارک و تعالی میفرماید[29]: و هر که پس از ستم [دیدنِ] خود یاری جوید (انتقام گیرد) راه (نکوهشی) بر ایشان نیست.»[30]
[1] - نهج الفصاحه، صفحه ٢٩٧، حدیث ٧٠٤
[2] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ١، صفحه ١٤٠، حدیث ٥٢٠
[3] - وسائل الشیعه، جلد ١٥، صفحه ١٩٩، حدیث ٢٠٢٧٣
[4] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٤، صفحه ١٧٥، حدیث ٥٧٣٥
[5] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٤، صفحه ٥٠٥، حدیث ٦٧٦٦
[6] - تحف العقول، صفحه ٣٥٩
[7] - امالی (شیخ صدوق)، صفحه ٢٨٩، حدیث ٧
[8] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٤، صفحه ١٨٤، حدیث ٥٧٦٩
[9] - امالی (شیخ طوسی)، صفحه ١٨٢، حدیث ٣٠٦
[10] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٨، حدیث ٥
[11] - تحف العقول، صفحه ٣١٧
[12] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ٤، صفحه ٦١١، حدیث ٧١٧٩
[13] - مجموعه ورام (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر)، جلد ٢، صفحه ١٢٠
[14] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٦٤، صفحه ٢٦٦
[15] - نهج الفصاحه، صفحه ٧٣٤، حدیث ٢٨٠٩
[16] - غرر الحکم و درر الکلم (شرح آقا جمال خوانساری)، جلد ١، صفحه ٣٩٨، حدیث ١٥٤٧
[17] - اعلام الدین فی صفات المؤمنین، صفحه ٣١٥
[18] - مجموعه ورام (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر)، جلد ٢، صفحه ١٢٠
[19] - نهج الفصاحه، صفحه ٣٨٥، حدیث ١١٥٥
[20] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٨، حدیث ٨
[21] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧١، صفحه ٤٠٠، حدیث ٤١
[22] - نهج البلاغه (ترجمه دشتی)، حکمت ١١، صفحه ٦٢٥
[23] - الکافی (ط-الاسلامیه)، جلد ٢، صفحه ١٠٨، حدیث ٦
[24] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٥، صفحه ٧١، حدیث ٣٤
[25] - سوره حجر، آیه ٨٥
[26] - وسائل الشیعه، جلد ١٢، صفحه ١٧٠، حدیث ١٥٩٨٨
[27] - مجموعه ورام (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر)، جلد ٢، صفحه ١٢٠
[28] - بحارالأنوار (ط- بیروت)، جلد ٧٥، صفحه ٩٣، حدیث ١٠٤
[29]- سوره شوری، آیه ٤١
[30]- الخصال (شیخ صدوق)، جلد ٢، صفحه ٥٧٠، حدیث ١