پاکی قلب از ظلمتها از توبه آغاز شده، با پاکی اعمال از گناهان ادامه پیدا میکند و با پاکی اعمال از عیبهای اخلاقی، سپس با پاک کردن کامل قلب از رذایل اخلاق و محبتهای باطل، به حالت انس و حضور دائم در محضر خدا میرسد.
- ۰ نظر
- ۲۴ خرداد ۰۲ ، ۰۴:۴۹
پاکی قلب از ظلمتها از توبه آغاز شده، با پاکی اعمال از گناهان ادامه پیدا میکند و با پاکی اعمال از عیبهای اخلاقی، سپس با پاک کردن کامل قلب از رذایل اخلاق و محبتهای باطل، به حالت انس و حضور دائم در محضر خدا میرسد.
با توجه به مطالب بخشهای « اهمیت روابط اجتماعی در رشد معنوی و اخلاقی انسان » و « روش شناسایی عیبهای اخلاقی »، برای اینکه فرد از اجتماع استفاده کرده و رشد معنوی داشته باشد باید وقتی در جمعی قرار میگیرد، اموری که او را مُنفعل میکنند یعنی او را تحت تأثیر قرار داده و باعث عکسالعمل او میشوند، مورد دقت و بررسی قرار دهد تا بتواند اشکالات اخلاقی و رفتاری خود را پیدا کرده و اقدام به از بین بردن آنها کند.
کرامت نفس به معنی بزرگواری و گرایش به برتریهاست. از آنجا که عالم ماده مرحله پایینی از عوالم است و تمایلات مادی تمایلات پست هستند، بزرگواری با برخلاف تمایلات مادی عمل کردن به وجود میآید. انسانی که میتواند بزرگوارانه از تمایلات حقیر و پست خود صرفنظر کند به کرامت نفس رسیده است. از آنجاکه عیبهای اخلاقی انسان مانند حرص، تکبر و حسد ریشه در گرایشهای پست دارند وقتی کسی عیبهای اخلاقی خود را کنار بگذارد در او کرامت نفس به وجود میآید.
یکی از بهترین راههای رسیدن به فضائل اخلاق و محبتهای الهی و یکی از بهترین و سریعترین راههایی که انسان را با خدا ارتباط داده و فرد را به توسعه وجودی میرساند انس و شباهت رفتاری، فکری و شخصیتی با ائمه (ع) است.
انسان در محبت به خدا چند حالت دارد. یا خدا را به طور کامل فراموش کرده و در زندگی خود هیچ توجهی به او ندارد. در این صورت فقط به خود و دنیای اطراف خود محبت دارد و با نفسانیات خود زندگی میکند. یا به خدا توجه دارد اما به خود و دنیای اطراف خود بیشتر توجه دارد و فقط در بعضی مواقع به یاد خدا میافتد. در این صورت چیزی از محبت خدا در او ایجاد شده اما خود و دنیای اطراف خود را بیشتر دوست دارد. کسانی هستند که خدا را به اندازه خود دوست دارند و همان طور که به امور مختلف توجه دارند به خدا هم توجه میکنند.
با توجه به مطالبی که در مورد حرص در بخش « حرص یکی از عیبهای اخلاقی » بیان شد حرص عبارت است از حالتی که بر اثر آن، انسان اموری را جذب کرده و برای به دست آوردن آنها به حرکت درمیآید؛ اما از آنجا که آن امور را مستقل در تأثیرگذاری میداند با نگرشی مستقلانه در تأثیرگذاری، آن چیز را طلب می کند. به این نوع طلب کردن حرص میگویند.
پس از آنکه انسان در تقوی و اراده خود چنان قوی شد که هیچ گناهی را با اراده خود انجام نداده و هیچ واجبی را با اختیار خود ترک نکرد، آمادگی آن را پیدا میکند که ریشههای گناهان را در خود از بین ببرد. ازآنجاکه رذایل اخلاق ریشه گناهان هستند و رذایل اخلاق در قلب انسان هستند در این مرحله فرد وارد محدوده قلب میشود.
مطابق آنچه در بخش «ابعاد وجود انسان» بیان شد آنچه در قلب انسان است در فکر او خود را نشان میدهد، پس هر چه در قلب جریان داشته باشد ذهن به آن مشغول میشود. بنابراین انسان به هر چیز محبت داشته باشد به آن توجه داشته و به آن فکر میکند و هر چه محبت بیشتر باشد توجه به آن چیز هم بیشتر است.
برای اینکه فرد بتواند عیبهای اخلاقی خود را کنار بگذارد ابتدا باید آنها را بشناسد. چنانچه کسی عیبهای خود را شناخته و راههای از بین بردن آنها را بداند میتواند آنها را از بین ببرد. با دانستن عیبهای اخلاقی، فرد نسبت به آنها حساس شده و توجه بیشتری به از بین بردن آنها میکند. یکی از مشکلات فردی که میخواهد عیوب اخلاقی خود را کنار بگذارد پیدا کردن عیبهای اخلاقی خود است. مهمترین روشهایی شناسایی عیبهای اخلاق موارد زیر هستند.
فهم، قابلیتی در انسان است که به وسیله آن حقایق و واقعیتها را به گونهای متوجه میشود که آنها را دانسته و ادراکی هر چند به صورت کلی نسبت به آنها پیدا میکند. قابلیت فهم با علم و تقوی قویتر میشود چراکه انسان با علم میداند و با پاکی بر اثر تقوی قدرت درک بیشتری پیدا میکند.
برای از بین بردن رذایل اخلاق، باید عیبهایی که در سه بخش وجود انسان به وجود آمده اصلاح و پاک شوند. به این شکل که در مرحله پایین آن، باید اعمال را اصلاح نمود و در مرحله بالاتر تفکر و اندیشه را پاک کرده و در مرحله بالاتر، قلب را از عیبها و حجابها پاک نمود. پاک شدن این سه بخش به روش خاصی است که در ادامه بیان میشود.
کسانی که بر اساس دین خود با یکدیگر دوستی میکنند و برادران دینی هستند، از آنجا که در دوستی خود خدا را در نظر گرفتهاند جزو دوستی کنندگان برای خدا هستند. در این میان هرچقدر دوستی مؤمنین و برادران دینی بیشتر برای خدا باشد دوستیشان ارزشمندتر است و هرچه به خاطر خواستههای شخصی خودشان باشد از ارزش الهی آن کم میشود.
پس از اینکه انسان دانست «اهمیت دوستی را و اینکه دوستان خوب و بد» چه کسانی هستند، باید بداند با آنها چگونه رفتار کند. خوب دوستی کردن از کمالات انسان است و ریشه در از خود گذشتگی که از کرائم اخلاق و بزرگترین فضیلت اخلاقی است دارد. امام علی (ع) میفرمایند: «برترین جوانمردی خوب برادری کردن است. »[1]
آنچه ارتباط میان افراد مختلف را برقرار میکند یا امور ظاهری است یا امور درونی. امور ظاهری نسبتهایی است که میان افراد مختلف ایجاد میشود نسبتهایی مانند خویشاوندی. امور درونی حالتی قلبی است که فردی را در نظر شخص دیگر جذاب کرده و نسبت به او گرایش پیدا میکند.
خویشاوندان کسانی هستند که به صورت نَسَبی یا سَبَبی با انسان ارتباط دارند. خویشاوندان نَسَبی فامیلهای خونی انسان هستند که از وحدت خون و رحم یا به عبارتی دیگر از تولد یکی از دیگری به وجود میآیند (مانند پدر و فرزند) یا دو نفری که از یک منشأ متولد شده باشند. (مانند خواهر و برادر) خویشاوندان سَبَبی فامیلهایی هستند که از ازدواج به وجود میآیند. (مانند همسر و خویشان او)